اجازه ویرایش برای همه اعضا

عالی

نویسه گردانی: ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۴.۰۲ ثانیه
ترکیب آلی به هر نوع ماده و ترکیب شیمیایی(جامد-مایع-گاز) می‌گویند که در ملکول‌های خود دارای کربن باشد. این تعریف عام نیست و شامل همه ترکیبات کربن‌دار م...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
علی ناصری . [ ع َ ی ِ ص ِ ] (اِخ ) ابن آیبک بن عبداﷲ تقصادی ناصری دمشقی . ملقب به علاءالدین . رجوع به علی دمشقی شود.
علی ناصری . [ ع َ ی ِ ص ِ ] (اِخ ) ابن نیار اسدی ناصری . ملقب به شیخ الشیوخ صدرالدین . رجوع به علی اسدی (ابن نیار...) شود.
علی ناسخی . [ ع َ ی ِ س ِ ] (اِخ ) مکنی به ابوالحسن . او راست : سراج العارفین . لقب او را «الناسخ » نیز گفته اند. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص ...
علی ناشری . [ ع َ ی ِ ش ِ ] (اِخ ) ابن أبی بکربن علی بن محمدبن أبی بکربن عبداﷲبن عمربن عبدالرحمان بن عبداﷲ یمانی زبیدی شافعی . مشهور به ...
علی ناشری . [ ع َ ی ِ ش ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن ابی بکربن عبداﷲبن عمربن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی . مکنی به ابوالحسن . ...
علی میهی . [ ع َ ی ِ می ] (اِخ ) ابن عمربن احمدبن عمربن ناجی میهی شافعی بصیر. متوفی در دوازدهم ربیعالاول سال 1024 هَ . ق . در طندتاء. او ...
علی نابلسی . [ ع َ ی ِ ب ُ ل ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم جعفری نابلسی حنبلی . مشهور به ابن عفیف . وی ادیب و فقیه بود. در سال 752 هَ . ق ....
علی نجفی . [ ع َ ی ِ ن َ ج َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدعلی قمی نجفی . رجوع به علی قمی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.