عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۷ ثانیه
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن احمدبن خلف بن محمد باذش انصاری غرناطی . مشهور به ابن باذش و مکنی به ابوالحسن . رچوع به ابن باذش و...
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن کوثر محاربی غرناطی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی محاربی شود.
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن سعدبن علی . مکنی به ابوالحسن . وی بیست و چهارمین از ملوک بنی نصر بود که در غرناطة حکومت میکردند. و ا...
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سلیمان بن علی بن سلیمان بن حسن انصاری غرناطی . مشهور به ابن الجباب و مکنی به ابوالحسن . رجو...
علی غرناطی . [ ع َ ی ِ غ َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبدالملک بن سعید عنسی اندلسی غرناطی مغربی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن سعید. رجوع به...
علی عمرانی . [ ع َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) ابن احمد عمرانی موصلی . ریاضیدان و ستاره شناس . متوفی درحدود سال 344 هَ .ق . او راست : 1- شرح کتاب الجبر و ...
علی عمرانی . [ ع َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) ابن عمران . مکنی به ابوالحسن . ممدوح منوچهری دامغانی شاعر. رجوع به علی عمرانی (ابن محمد...) شود.
علی عمرانی . [ ع َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن احمدبن مروان عمرانی خوارزمی . مکنی به ابوالحسن . ادیب و لغوی و مفسر بود و در حدود سال...
علی عمرانی . [ ع َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) ابن محمد عمرانی (یا علی بن عمران ). مکنی به ابوالحسن . ممدوح منوچهری دامغانی شاعر. وی از خاندان عمرانی ...
علی عنبری . [ ع َ ی ِ ع َم ْ ب َ ](اِخ ) ابن حصین بن مالک بن خشخاش عنبری تمیمی . مکنی به ابوالحر. وی را در بصره ثروتی بود ولی در مکه ساکن...