عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵,۷۸۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن جاسم بن محمد اسدی حلی . رجوع به علی اسدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جباب ، علی بن محمدبن سلیمان بن علی بن سلیمان بن حسن انصاری غرناطی ، مشهور به ابن جباب و مکنی به ابوالحسن . رجوع ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جبارة، علی بن اسماعیل بن ابراهیم بن جباره ٔ کندی محلی سخاوی مالکی ، ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جباره ٔ هذلی بسکری ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی بسکری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جبلةبن مسلم بن عبدالرحمان ابناوی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به عکوک . رجوع به علی عکوک شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جبله ٔ کوفی ، مکنی به ابوالحسن ... تابعی است . و نیز رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جدا، علی بن حسین بن احمدبن ابراهیم عکبری ، مشهور به ابن جدا و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی عکبری (ابن حسین بن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جدعان ، علی بن زیدبن أبی ملیکةزهیربن عبداﷲبن جدعان ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جدعان . رجوع به علی بن زیدب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جدید، علی بن محمدبن احمدبن جدیدبن علی بن محمدبن جدید حضرمی تریمی شافعی ، مشهور به ابن جدید. رجوع به علی حضرمی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جراح ، علی بن عیسی بن داوودبن جراح بغدادی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جراح . رجوع به ابوالحسن (علی بن عیس...