عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۲ ثانیه
علی بدیهی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد بدیهی ، مکنّی به ابوالحسن . شاعر بغدادی ، اصل او از شهرزور بود. و وی با صاحب بن عباد ارتباط داشت و...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن سلیمان بن احمدآل حاجی بلادی قطیفی بحرانی . رجوع به علی حاجی شود.
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن درویش بن حاتم بحرای قدمی ، ملقب به زین الدین . محدث و فقیه و اصولی بود و علم حدیث را در...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بحرانی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به جمال الدین یا کمال الدین . حکیم قرن هفتم هجری بود و ...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالصمدبن محمدبن علی بن یوسف بن سعید مقشاعی اصبعی بحرانی . رجوع به علی اصبعی شود.
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی تستری بحرانی ، فقیه امامی . وی در بحرین متولد شد سپس به مطرح رفت و از آنجا به النگه ...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن عدنان بحرانی . وی شاعر بود و در اواخر عمر ساکن بصره گشت و در سال 1355 هَ . ق . درگذشت . او را دیوان شع...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین بن ابی الحسن موسوی عاملی جبعی بحرانی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی موسوی شود.
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن احمد بحرانی . فقیه و متکلم قرن یازدهم هجری است . او راست : 1 - کتابی در فقه . 2 - منار...
علی بحرانی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن اسماعیل بن محمدبن علی بن احمدبن هاشم بن علوی بن حسین غریفی موسوی بحرانی . رجوع به ع...