اجازه ویرایش برای همه اعضا

عالی

نویسه گردانی: ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۷ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سید علی صالحی زادهٔ ۱۳۳۴ شاعر و نویسنده معاصر ایرانی است. وی پایه گذار جریان موج ناب و جنبش شعر گفتار در شعر معاصر ایران و یکی از دبیران اصلی کانون نو...
علی نطوبسی . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی نطوبسی قاهری أزهری ضریر مالکی سنهوری . ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ...
علی نوبختی . [ ع َ ی ِ ن َ ب َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن ابی سهل بن نوبخت . وی سرسلسله ٔ یک شعبه از خاندان نوبختی بود و او دو پسر داشت یکی به ...
علی نوبختی . [ ع َ ی ِ ن َ ب َ ] (اِخ ) ابن عباس بن اسماعیل بن ابی سهل بن نوبخت . مکنی به ابوالحسین . وی از شعبه ای از خاندان نوبختی بود. و...
علی نهروانی . [ ع َ ی ِ ن َ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن موسی بن حسن بن فرات نهروانی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن فرات . وزیر المقتدر باللّه...
علی نیرمانی . [ ع َ ی ِ ن َ رَ] (اِخ ) ابن محمدبن خلف نیرمانی . مکنی به ابوسعد. رجوع به ابوسعد نیرمانی و علی (ابن محمدبن ...) شود.
علی نیریزی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی نیریزی . ملقب به ارشدالدین و مکنی به ابوالحسن . فقیه و محدث و مفسر و ادیب بود و در شعبان...
علی نهاوندی . [ ع َ ی ِ ن َ وَ ] (اِخ ) ابن فتح اﷲ نهاوندی نجفی . فقیه و اصولی بود و در ربیعالثانی سال 1322 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- تشری...
علی نهاوندی . [ ع َ ی ِ ن َ وَ ] (اِخ ) ابن محمد نهاوندی نحوی . وی از جنادة ابی اسامة و از ابویوسف احمدبن حسین از مبرد روایت کند. (از معجم الا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.