اجازه ویرایش برای همه اعضا

عالی

نویسه گردانی: ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۶ ثانیه
المتوکل علی ا. [ اَ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ل ُ ع َ لَل ْ لاه ] (اِخ ) جعفربن المعتصم باﷲ مکنی به ابوالفضل . وی به سال 232 هَ . ق . بخلافت رسید. رجو...
باغ علی پایین . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاغذ بخش دورود شهرستان بروجرد که در 45 هزارگزی خاور دورود بر کنار راه شوسه اراک به دورود...
صاحب علی آبادی . [ ح ِ ب ِ ع َ ] (اِخ ) محمدتقی بن میرزا محمد زکی مازندرانی . وی در زمره ٔ رجال دربار فتحعلی شاه بود. در قصائد و غزلیات ، صاحب ...
شاه علی بیگلو. [ ع َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد. دارای 102 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات...
شاه علی فراهی . [ ع َ ی ِ ف َ ] (اِخ ) از مریدان شیخ رکن الدین علاءالدوله بود. پدر وی حکومت فراه را بر عهده داشت و معمر گشته بود و خواست ک...
ده علی حسینا. [ دِه ْ ع َ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در چهارهزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد با 125 تن ...
علی قدرالامکان . [ ع َ لا ق َ رِل ْ اِ ] (ع ق مرکب ) چندانکه بتوان . چندان که بشود. به میزانی که بتوان . به مقداری که بتوان .
حاج دکتر نور علی تابنده مجذوبعلیشاه ،‌ قطب سلسله جلیله نعمت الهی گنابادی، فرزند آقای صالحعلیشاه و برادر آقای سلطانحسین تابنده (رضاعلیشاه) و عموی آقای ...
ابو علی مسکویه. ابو علی الخازن احمد بن محمد بن یعقوب معروفِ به ابن مسکویه، و ابوعلی مسکویه رازی، از سال 320 تا نهم صفر سال 421 ه.ق. می زیسته. وی متولّ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.