عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۴.۸۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خدیعکرمانی . وی پس از اینکه پدرش «کرمانی » به دست یکی از چاکران نصربن سیار در مرو کشته شد، در سال 330 هَ . ق . نز...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خراسان ، علی بن احمدبن عبدالعزیزبن عبدالحق بن خراسان ،مشهور به ابن خراسان . آخرین تن از امرای آل خراسان در تونس . ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خروف ، علی بن محمدبن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی ، مشهور به ابن خروف و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خروف ، علی بن محمدبن یوسف بن مسعود قیسی قرطبی ، شاعر، ملقب به نظام الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن خروف ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خسرو ازنیقی (علی چلبی ...). رجوع به علی چلبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خشرم . از محدثان بود. (منتهی الارب ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خضربن احمد عمروسی مالکی . رجوع به علی عمروسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خضربن حسن عثمانی دمشقی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی عثمانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خطیب الناصریة، علی بن محمدبن سعدبن محمدبن علی بن عثمان بن اسماعیل بن ابراهیم جبرینی حلبی طائی شافعی ، مشهور به ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خلف بن خلیل بن عطأاﷲ غزی شافعی ، ملقب به علاءالدین . رجوع به علی غزی شود.