اجازه ویرایش برای همه اعضا

عام

نویسه گردانی: ʽAM
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: پراک prâk (سنسکریت: prâkreta)، مادیم (سنسکریت: madhiamaka) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
ام علی . [ اُم ْ م ِ ع َ ] (اِخ ) زن شهید اول محمدبن مکی . درگذشته به سال 786 هَ .ق . و زنی فقیه و عابد و پرهیزکار بوده است . (از ریحانة الاد...
ام عمار. [ اُم ْ م ِ ع َ ] (ع اِ مرکب ) مار. (از المرصع).
ام عمار. [ اُم ْ م ِ ع َم ْ ما ] (اِخ ) دختر عمربن عبدالعزیز بود. رجوع به سیرة عمربن عبدالعزیز ص 275 شود.
ام عمار. [ اُم ْ م ِ ع َم ْ ما ] (اِخ ) (سمیة) دختر خباط. از زنان صحابی بود که بطور پنهانی اسلام آوردو وقتی که مشرکان قریش آگاه شدند او را آ...
ام عویم . [اُم ْ م ِ ع ُ وَ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (از المرصع).
ام عیاش . [ اُم ْ م ِ ع َی ْ یا ] (اِخ ) خادم رسول اکرم و بقولی کنیز رقیه دختر آن حضرت بوده است . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 26...
ام عیال . [ اُم ْ م ِ ع ِ ] (ع اِ مرکب ) کسی که متصدی احوال قوم باشد و آن را سرپرستی و به امور لازم آن قیام نماید. || دیگ . (از المرصع) ...
ام عیال . [ اُم ْ م ِ ع ِ ] (اِخ ) نام دهی است مابین مکه و مدینه . (از المرصع). و رجوع به ام العیال شود.
ام عود. [ اُم ْ م ِ ؟ ] (ع اِ مرکب ) کرش (شکنبه ٔ ستور نشخوارزننده ). (المرصع) هزارلا. هزارخانه . (در شکنبه ٔ گوسفند). (یادداشت مؤلف ) ۞ .
ام عوف . [ اُم ْ م ِ ع َ ] (ع اِ مرکب ) ملخ . (از المرصع) (مهذب الاسماء) (مؤید الفضلاء). ملخ ماده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ملخ نر را...
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ صفحه ۱۳ از ۷۴ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.