اجازه ویرایش برای همه اعضا

تخم

نویسه گردانی: TḴM
[ ت ُ ] (اِ) دانه . (برهان ). تخم درخت و غله . (فرهنگ رشیدی ). تخم غله و درخت ، چون تخم کدو و تخم ریحان و تخم گل و تخم سنبل و امثال آن . (آنندراج ). دانه و بزر هر چیز. (ناظم الاطباء). پهلوی «توهم » و «تم » (بذر، تخم ) و «توخم » ، «توهم » شکل تلفظ شمال غربی از ایرانی باستان «تخمن » ، اوستایی «تخمن » و «توم » ، از پارسی باستان «تما» ، از «تهما» از «تخما» تلفظ جنوب غربی است . در ارمنی «تهم » ، در پازند «توخم » ، هندی باستان «توخمن » ، کردی «توم » ، وخی «تغم » ، سریکلی «تغم » ، یودغا «توغوم » ... طبری «تیم » (تخم ، بذر)... (حاشیه ٔ برهان چ معین ). با لفظ کاشتن و افکندن و پریشان کردن و بر خاک افشاندن و ریختن و در خاک کردن و فروکردن و در زمین کردن ... همه ٔ اینها به یک معنی مستعمل و با لفظ دمیدن و بالیدن و سبز شدن مشهور است ... (آنندراج ) :
ندانم یک تن از [ جمع یا جمله ] خلایق
که در دل تخم مهر تو نکشته .
بوالمثل (از صحاح الفرس ).


کسی را کجا تخم یا چارپای
بهنگام ورزش نبودی بجای .
فردوسی .


اگر بودن ایدر دراز آیدت
به تخم گیاهان نیاز آیدت .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تخم جن. الف. کودک ناآرام. ب. بچة زبر و زرنگ. پ. لفظ محبت آمیز میان دوستان نزدیک. (منبع: فرهنگ فارسی معین)
خاگ ماکیان، بیضه عربی. تُخمِ مُرغ سلول نطفهٔ مادهٔ (تخمک) مرغ و معمولاً به شکل بیضی است. وزن تخم‌مرغ به‌طور متوسط و بدون احتساب پوستهٔ آن ۵۸ گرم است...
تخم حرام
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خوش تخم . [ خوَش ْ / خُش ْ ت ُ ] (ص مرکب ) آنکه فرزندان نیک آرد. آنکه فرزندان خوب آورد. (یادداشت مؤلف ).
تخم مرز. [ ت ُ م َرْزْ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت در بخش حومه ٔ شهرستان مشهد است که در 13هزارگزی شمال باختری مشهد و دوهزارگزی شمال ...
تخم یله . [ ت ُ ی َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) دارویی که به هندی پلاس پاپرا نامند. (از الفاظ الادویه ).
چهل تخم . [ چ ِ هَِ ت ُ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم در دوهزارگزی شمال باختری بم و 4 هزارگزی شمال شوسه ٔ کرمان ب...
چهل تخم . [ چ ِ هَِ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت رود بخش فهرج شهرستان بم . در 25هزارگزی باختر فهرج و 2هزارگزی شوسه ٔ بم به زاهدان واق...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۶ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.