عمان
نویسه گردانی:
ʽMAN
این واژه اربی است و نام باستانی و ایرانی این دریا که با استان سیستان و بلوچستان هم مرز است، مَزون mazun می باشد
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
امان اﷲ دهلوی . [ اَ نُل ْ لا هَِ دِ ل َ ] (اِخ ) (شیخ ) از شاعران پارسی گوی هند است . رجوع به تذکره ٔروز روشن تألیف محمد مظفر حسین صبا چ هوپ...
امان قهستانی . [ اَ ن ِ ق ُ هَِ ] (اِخ ) (ملا امان اﷲ) از شاعران قرن نهم هجری ومردی پرهیزکار و صاحب طبع لطیف بود. در یکی از دیههای اطراف نط...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
امان بن صمصامة. [ اَ ن ِ ن ِ ص َ م َ ] (اِخ ) ابن طرماح بن حکیم مکنی به ابومالک . از قبیله ٔ بنی طی و از شاعران عرب بود و چون جد وی طرماح ...
امان جان قزوینی . [ اَ جا ن ِ ق َزْ ] (اِخ )از شاعران قزوین و از طایفه ٔ حجازیه ٔ آن شهر است . به سال 950 هَ . ق . درگذشته است . این مطلع از ا...
امان الله خان اردلان حاکم قدرتمند وپرنفوذ کردستان درزمان قاجار که شهرسنندج درزمان او گسترش بسیاریافت ساخت مساجد دارالاحسان (مسجدجامع سنندج)و دارالامان...
میرزا امان الله خان بختیاری (مدملیل )فرزند آمحمد قلی مدملیل راکی از مجاهدین انقلاب مشروطه و مبارزین دوران استبدادصغیر (فرماندار جهرم و حاکم کرمانشاه ...