پل
نویسه گردانی:
PL
به فتح پ. گیسو در گویش کازرونی(ع.ش)
واژه های همانند
۱۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
پل مورد. [ ] (اِخ ) (ده ...) موضعی در چهار فرسخ میانه ٔ جنوب و مشرق فهلیان است . (فارس نامه ٔ ناصری ).
پل لیثم . [ پ ُ ل ِ ل َ ث َ ] (اِخ ) پلی که لیثم دیلمی بر روی شیم رود در مشرق ناتل ساخت . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 111).
پل مغاک . [ پ ُ ل ِ م َ ] (اِخ ) موضعی است به حوالی سمرقند. (حبیب السیر چ طهران جزء 3 از ج 3 ص 287).
پل موریه (به فرانسوی : Paul Mauriat) (تولد مارس ۱۹۲۵ - وفات ۳ نوامبر ۲۰۰۶) رهبر ارکستر مشهور فرانسوی در سبک موسیقی لایت میباشد. او در ایالات متحده به...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
پل کارد. [ پ ُ ل ِ ] (اِخ ) نام محلی در حوالی هرات . (حبیب السیر چ طهران خاتمه ص 397).
پل صراط. [ پ ُ ل ِ ص ِ ] (اِخ ) صراط. پلیست گسترده بر پشت دوزخ که ذکر آن در حدیث صحیح وارد است . (منتهی الارب ). عقاید مسلمین درباره ٔ پل ...
پل کردن . [ پ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پل زدن . پل ساختن . بنا کردن پل : بر آب جیحون پل کردن و گذاره شدن بزرگ معجزه ای باشد و قوی برهان .فر...
پل گردن . [ پ ُ ل ِ گ َ دَ ] (اِخ ) نام قریه ای در گلیجان رستاق ساری مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 121).
پل چینود یا چینوت(زبان اوستایی|اوستایی]]: Činvat Peretum) پل داوری درگذشتگان در عقاید زرتشتی است.آن را برابر با پل صراط در دین اسلام دانستهاند.
پل چ...