تپه
نویسه گردانی:
TPH
تُ پ پ ه. قطره در گویش کازرونی(ع.ش)
واژه های همانند
۲۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
تپه سفید. [ ت َپ ْ پ َ س َ ] (اِخ ) رجوع به پیک خور شود.
تپه سفید. [ ت َپ ْ پ َ س َ ] (اِخ ) نام ایستگاه راه آهن نزدیک پهن ده که بنام آن موسوم است .
تپه کبود. [ ت َپ ْ پ َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرم رود شهرستان تویسرکان است که در سی و شش هزارگزی باختر تویسرکان و چهارهزارگزی شمال راه...
تپه کبود. [ ت َپ ْ پ َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خالصه ٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان است که در بیست و چهار هزارگزی شمال باختری کرمانشاه ...
تپه کویک . [ ت َپ ْ پ َ ی َ ] (اِخ ) دهی از بخش روانسر شهرستان سنندج است که در هفده هزارگزی جنوب روانسر ویکهزار گزی باختر راه اتومبیل رو کر...
تپه صارمی . [ ت َپ ْ پ َ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرحمت آباد است که در بخش میاندوآب شهرستان مراغه و در بیست و سه هزارو پانصد گزی شمال باخ...
تپه محمدی .[ ت َپ ْ پ َ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار است که در ده هزارگزی شمال خاوری نجف آباد و کنار شو...
تپه مرجان .[ ت َپ ْ پ َ م َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام عرب است که در بخش ورامین شهرستان تهران و بیست و پنج هزارگزی جنوب ورامین کنار را...
تپه شعبان . [ ت َپ ْ پ َ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان است که در سی و پنج هزارگزی سلیمانیه و کنار رود...
تپه قشلاق . [ ت َپ ْ پ َ ق ِ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش کرج است که در شهرستان تهران و هشت هزارگزی جنوب باختری کرج و یکهزارگزی باخ...