اجازه ویرایش برای همه اعضا

کر

نویسه گردانی: KR
کِ ر. کنار در گویش کازرونی. مانند کر دلم کر گوشم (ع.ش)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کر. [ ک َرر ] (ع مص ) حمله کردن بر کسی و میل نمودن بدو. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). میل نمودن و حمله کردن . یقال : انهزم عنه ثم ...
کر. [ ک َرر ] (ع اِمص ) برگشت . رجوع . عود: افناه کر اللیالی و النهار؛ فانی کرد آن را عود شب و روز و بازگشت آن بارها. (ناظم الاطباء).
کر. [ ک ُرر ] (اِخ ) در کتب رجال شیعی رمز است اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام را. (یادداشت مؤلف ).
کر . ( ک ُ ) : در زبان لری به معنی پسر در گویش لری مردم ممسنی پسر را گویند
کر با فتحه «ک»؛ در زبان مازنی (تاپوری) به چندین کسو ی شالی (که خود متشکل از چندین خوشه شالی می باشد) گفته می شود.
kor که در کردی، لری و لکی به معنی پسر است، در سنسکریت کور kur بوده به معنی کننده، انجام دهنده. ***فانکو آدینات 09163657861
تل کر. [ ت َ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان میرزاوند است که در بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
زنگ کر. [ زَ گ ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زنگی که آواز ندهد. (آنندراج ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
سنگ کر. [ س َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 300 تن سکنه . آب آن از چشمه و رود نورآباد. شغل اهال...
کر کردن . [ ک َ ک َ دَ ] ۞ (مص مرکب ) اصمام . (ترجمان القرآن ) (تاج المصادر). صَخ ّ. (تاج المصادر) : بانگ زله کر خواهد کرد گوش هیچ ناساید به ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.