مشاهده واژه گفتگو درباره واژه ویرایش واژه سابقه تغییرات گزارش تخلف روشن نویسه گردانی: RWŠN روشن . [ رَ وِ شْ ] همان روش است. شیوه. طرز. طریقه. راه. هنجار:برین دشت، هم دار و هم منبر استروشن جهان زیر تیغ اندر استفردوسیتو این را دروغ و فسانه مدانبه یک سان روشن زمانه مدانفردوسی واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی خانه روشن شدن خانه روشن شدن . [ ن َ / ن ِ رَ / رُو ش َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بهتر نموده شدن مریض محتضر. مطاوعه خانه روشن کردن . (آنندراج ). قلعه روشن آباد قلعه روشن آباد. [ ق َ ع َ رَ / رُو ش َ ] (اِخ ) از دههای سدن رستاق نزدیک مهترکلا. (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 168). سواد روشن کردن سواد روشن کردن . [ س َ رَ /رو ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملکه ٔ نوشت و خواند بهم رسانیدن . (غیاث ). مرادف سواد تند کردن . (آنندراج ). ملکه ٔ خواندن ... خانه روشن کردن خانه روشن کردن . [ ن َ / ن ِ رُو ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از آخر شدن . به انتهاء شدن . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). معمولاً این مصدر برای ... حساب روشن کردن حساب روشن کردن . [ ح ِ رَ ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تصفیه ٔ حساب کردن : وی در حساب دلها ناورده ای دل من گویا که با دل من کردی حساب روشن .س... چراغ روشن کردن چراغ روشن کردن . [ چ َ / چ ِرَ / رُو ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چراغ افروختن و برکردن و گرفتن و سوختن . (آنندراج ). چراغ برافروختن . گیراندن چرا... امامزاده روشن آباد این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۹ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود