اجازه ویرایش برای همه اعضا

بیل

نویسه گردانی: BYL
بیل ( bil ) - تُرکی

دانش ، علم ، دانستن

بیل ( فارسی ) = نام وسیله ی کشاورزی که با آن شخم می زنند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
دسته بیل . [ دَ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) چوبی استوانه شکل به درازای یک گزونیم که به قسمت فلزی بیل نصب کنند، گرفتن به دست را. عِتر. مر. (من...
دشت بیل . [ دَ ] (اِخ ) یکی از دهستان های دوگانه ٔ بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه . آب مزروعی این دهستان از چشمه سارها و آب برف و باران تأمی...
بیل ارده . [ اُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) زمینی که در یک آیش دو بار بیل زده شود (در تداول مردم قزوین ).
بیل باغلی . (اِخ ) (کوه ...) میانه ٔ بلوک فراشبند و نواحی بلوک دشتی است به فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
بیل باقلی .[ ب َ ] (اِ مرکب ) دشت ماله . مرغ حق . شب آهنگ . ابوحُکَب . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مترادفات کلمه شود.
خامده بیل . [ ] (اِخ ) ۞ نام یکی از نواحی تابع خلخال . صاحب نزهة القلوب آرد: خلخال شهر وسط بوده است و اکنون دیه است . کمابیش صد موضع بچه...
عزاداران بَیَل مجموعه هشت داستان پیوسته دربارهٔ فلاکت‌های مدام مردمان روستایی به نام بَیَل است. غلامحسین ساعدی این کتاب را در سال ۱۳۴۳ چاپ کرده است. ا...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.