بار
نویسه گردانی:
BAR
میوه، ثمر (همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار) وسایل و اشیا چیزی قابل حمل جاه بجا کردنی
واژه های همانند
۱۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
بعر. [ ب َ ع َ ] (ع مص ) بعیر گشتن شتر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بعیر شدن جمل . (ناظم الاطباء).
بعر. [ ب َ ع َ ] (ع اِ) رجوع به بَعر شود.