بر
نویسه گردانی:
BR
بَر٘، در لهجه پارسی غور به معنی ، عرض ، عریض
مثل یک شکل مستطیل که سحت آنرا طول عرض می نامند . در لهجه پارسی غور ، به آن بر درازی می گویند . بر . حرف اضافه هم است. بر به معنی کنار ، بر به معنی نادیده خواندن. بر به معنی وهشت کردن. بر به معنی بالا پریدن،
واژه های همانند
۵۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
بر رخ انگشت سیاهی کشیدن . [ ب َرْ، رُ اَ گ ُ ت ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه است از رسوا نمودن . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ) : ز لوح سی...
زبان بر سرکسی دراز داشتن . [ زَ ب َ س َ رِ ک َ دِ ت َ ] (مص مرکب ) حق اعتراض به او داشتن . || مسلط بودن برکسی .
بر روی کسی نماز یا کالا زدن . [ ب َ ی ِ ک َ ن َ وَ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه است از رد کردن و بازگردانیدن آنرا : رها کن جنس هستی را و ترک خو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.