کامل
نویسه گردانی:
KAML
این واژه تازى (اربى) است و برابر پارسى آن اینهاست: اُسپور Ospur (پهلوى: کامل ، تمام ، صاحب کمال- در پهلوى اُسپوردن Ospurdan : کامل-تکمیل-تمام-مرتب کردن ، به کمال رساندن) ، اُسپوریک Ospurik (پهلوى: کامل، تکمیلى ، کمالى ، تمام- اُسپوریکى Ospuriki :پهلوى:
تمامیت، کاملیت، جامعیت) ، اَکا Aka (پهلوى: کامل ، تمام- در پهلوى اَکایى (اَکاییهْ) Akayi : کاملیت ، کمال ، تمامیت - اَکایش Akayesh (پهلوى: اَکاییشْنْ : تکمیل ، تتمیم - اَکایشنیک Akayeshnik : پهلوى : مکمل ، متمم ) ، بَوِند / بَوَندَک Bavend/Bavandak (پهلوى:
تمام ، کامل ، تکمیل ، بى نقص ، صحیح - در پهلوى: بَوِندیدنBavendidan : تکمیل-تمام-کامل کردن ) ، بونده Bundeh (پهلوى: کامل ، تمام ، تکمیل) ، پادیساریک Padisarik (پهلوى: تکمیلى ، مکمل ، کامل ، تتمیمى ) ، پرداچ Pardach (پهلوى: تمام ، تکمیل، کامل، تعهد و ...) ،
پَساخت Pasaxt (پهلوى: تکمیل ، کامل، تمام -٢: موافق، منطبق-٣: اختلاط ، تلفیق و ..) تونا Tuna (پهلوى: کامل ، تمام ، تکمیل - در پهلوى تونایى Tunayi (توناییهْ) : کاملیت ، کمال ، تمامیت - تونایش Tunayesh (توناییشْنْ : تکمیل ، تتمیم ، کامل سازى) ، دیرانا Dirana
(پهلوى: کامل، تمام ، وسیع ، مُوَسِّع ) ، در پهلوى اُسپوریهیدن Ospurihidan (سْپورّیهیتن) : تکمیل-تتمیم کردن - کمال بخشیدن - به کمال-غایت رساندن ، پارُن Paron (پهلوى : کامل ، جامع ، اصلح) ، ویسپور Vispur (پهلوى: کامل ، تمام ، جامع) ، آرَسته Araste (پارسى درى
، کامل ، مقدور ، تمام) ، پُروند Porvand (پارسى-پهلوى: کامل ، مفصل ، مبسوط) ، رساوند Rasavand (پارسى: کامل ، رسنده ، غایت رَس ) ، اَپیکاست Apikast (پهلوى: بى کاستى ، کامل ، تمام و کمال) ، بى آک Bi-ak (پارسى-پهلوى: بى عیب ، کامل ، Perfect )
واژه های همانند
۷۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
قیاس کامل . [ س ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح منطق ) آن بود که بنفس خودبین باشد. (فرهنگ فارسی معین از اساس الاقتباس ).
کامل العقل . [ م ِ لُل ْ ع َ ] (ع ص مرکب ) با خرد تمام . عاقل . آنکه عقلش بکمال رسیده باشد : مر ترا عقلست جزوی در زمان کامل العقلی بجو اندر ج...
کامل الوزن . [ م ِ لُل ْ وَ ] (ع ص مرکب ) هرچیز که وزن آن درست و صحیح بوده و کم نباشد. (ناظم الاطباء).
انسان کامل آرمانی است که رسیدن به آن به عنوان هدفی برای انسان در نظر گرفته شدهاست. انسان کامل مضمونی است که در دیدگاههای فلسفی، عرفانی و تصوفی از اه...
مجموعه رسائل به مجموعهای از مهمترین آثار عبدالعزیز بن محمد نَسَفی معروف به عزیزالدین نسفی از عارفان فارسینویس قرن هفتم گفته میشود. ماریژان موله ای...
کامل کردن . [ م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی نقص کردن . بی عیب ساختن . به کمال رساندن : ز بسکه اهل هنر را بزرگ کرد و نواخت بسی نماند که هر ناق...
کامل کیاست . [ م ِ س َ ] (ص مرکب ) داهی . زیرک . نکته سنج . موقعشناس : ملوک وافرفراست و سلاطین کامل کیاست . رجوع به ص 322 حبیب السیر جزو 4 از ج ...
تیره ٔ کامل . [ رَ / رِ ی ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه ازماه است ... (آنندراج ). ماه و قمر. (ناظم الاطباء).
این سَماس (= عبارت) پارسی ـ عربی است و پارسی جایگزین آن ویسپایو می باشد که واژه ای اوستایی است
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: سویرا savirâ (سنسکریت: سوئیره svaïra) ****فانکو آدینات 09163657861