نزول
نویسه گردانی:
NZWL
این واژه تبارانه پارسى و پهلوى ست یعنى خودش پارسى نیست ولى سرچشمه اش پارسى ست و از ریشه ن.ز.ل آمده و تازیان (اربان) فعل نَزَلَ را از کُنشِ پهلوى نَزْرونْتن Nazruntan (نَزْرونَتَن ) به معناى فروفرستادن و پایین فرستادن برداشته معرب نموده (تبدیل ر به ل) و
ساخته اند: نَزَلَ ینزل ، نازل ، منزل منازل ، نزول ، تنزیل ، انزال ، منزلة ، انتزال ، منتزل ، تنزل متنزل و ... !!!! دیگر همتایان آن در پارسى اینهاست: فروفرستادن Foru-Frestadan ، فرودیدن Forudidan (پهلوى: فْروتیتن: فرود آمدن) ، گِرادن Geradan (پهلوى: گْراتن:
فرود آمدن ، نزول کردن) ، اُگْرا Ogra (پهلوى: نزول ، سقوط ، افول ، انحطاط) ، فرودیهستن Forudihastan (پهلوى: فْروتیهَستن: فرود آمدن ، تنزل-انحطاط-افول کردن) ، فروروش Foruravesh (پارسى: نزول ، فرورفتن، پایین رفتن) ، فروآیش-فروآمد Foruayesh-Foruamad (پارسى: نزول
، فروآمدن، پایین آمدن) ، فرورفت-پایینرفت Foruraft-Payinraft (پارسى: نزول ، فرورفتن ، پایین رفتن) ، اُفتایش Oftayesh (پارسى-پیشنهادى: اُفت(افتادن) + آیش(آمدن) : نزول ، هبوط)
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
نزول گرفتن . [ ن ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول ، نزول خوردن . ربا خوردن . از وام گیرنده ربح پول را گرفتن .
نزول فرمودن . [ ن ُ ف َ دَ ] (مص مرکب ) نزول کردن : چون به خراسان رسیدند در منزل خواجه ٔ مؤید که از نوافل شیخ ابوسعید ابوالخیر است نزول ...
نذول . [ ن ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ نَذْل . رجوع به نَذل شود.