اجازه ویرایش برای همه اعضا

حور

نویسه گردانی: ḤWR
حور ، حورى ، احور .. این واژه ها از اساس پارسى و پهلوى هستند و تازیان (اربان) از واژه پهلوىِ هور Hur به معنى خورشید ، آفتاب ، مهر ، ستاره برداشته (به معنى درخشان و زیبا چون خورشید) و معرب نموده و ساخته اند: حور-حوری ، حوراء مذکر آن احور است!!! پس شایسته
ایرانیان است که بنویسند و بخوانند: هور ، هوریان . همتاى دیگر آن در پارسى : پرى Pari (پهلوى: همریشه واژه Fairy در انگلیسى و Fee در فرانسوى و آلمانى ست)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
چشمه ٔ هور. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آفتاب . (ناظم الاطباء). کنایه از خورشید و نور آن . چشمه ٔ نور : نور گیتی فروز و چش...
دامان هور. (اِخ ) از شهرهای مصر. دارای 48هزار سکنه .
گنبد هور و ماه . [ گُم ْ ب َ دِ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : پدر بر پدر شهریارست شاه بنازد بدو گنبد هور و ماه . فردوسی .رجو...
هوور/تون یا تونه نام چند نوع ماهی بزرگ اقیانوسی از خانواده تون‌ماهیان (به انگلیسی: Scombridea) است. این نوع ماهی سریع شنا می کند و سرعت حرکت آن به ۷۰ ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
سعید شیرازی
۱۳۹۹/۰۴/۲۲
0
0

حور واژه ای می باشد که معرب است و بر اساس هور که صفتی می بود به معنی زیبا می آمده و در پارسی باستان مورد استفاده داشت. اهورا نیز از برگرفتگان همین ریشه است در معنی فناناپذیر و بی انتها در مقابل واژه ی مزدا (خرد و دانش ) برابر با دانش بی انتها به عنوان پروردگار بکار می رفت.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.