اجازه ویرایش برای همه اعضا

مسجد

نویسه گردانی: MSJD
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) آن را از واژه پهلوى مَزْگِت Mazget (در کردى میزگَت-میزگیت Mizgit-Mizgat) برداشته و معرب نموده و ساخته اند: المسجد ... برخلاف چیزى که غالب مردم فکر میکنند این واژه از ریشه سَجَدَ نیست بلکه کاملاً برعکس
، تازیان (اربان) وقتى این واژه را گرفته و مسجد را ساختند آن را بر وزن مَفعِل تصور کردند و ریشه س.ج.د را از آن بیرون کشیدند و ساخته اند: مسجد ، مساجد، سجدة ، سجود ، سجّاد ، ساجد ، أسجدَ إسجاد ، سواجد ، سَجَدَ یسجدُ و ...!!!!! دیگر همتایان این واژه در پارسى
اینهاست: اَسْپادانا Aspadana (پهلوى: پرستشگاه ، عبادتگاه ، سجده گاه) ، کَرتَکمان Kartakman (پهلوى: پرستشگاه، معبد ، محل سجود) ، پرستشگاه Parasteshgah - پرستشکده Parasteshkadeh ، ستایشگاه Setayeshgah - ستایشکدهSetayeshkadeh ، یَزِشگاه-یسناگاه Yazeshgah - Yasnagah
(پیشنهادى: جاى ستایش ، جاى عبادت، عبادتگاه) ، شیدونگاه Shidungah (پهلوى: شیتون کاس : شیتون/شیدون(شیتونتن: عبادت کردن، پرستش کردن) + گاه: عبادتگاه، معبد ، محل عبادت)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
خرابه مسجد. [ خ َ ب ِ م َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان . واقع در ده هزارگزی جنوب خاوری کردکوی و دوهزارگ...
مسجد عباسی . [ م َ ج ِ دِ ع َب ْ با ] (اِخ ) یا مسجد شاه . از مساجد عهد شاه عباس اول در اصفهان . رجوع به اصفهان شود.
مسجد قطبیه . [ م َ ج ِ دِ ق ُ بی ی َ ] (اِخ ) مسجدی در اصفهان . رجوع به اصفهان شود.
مسجد سلیمان . [ م َ ج ِ س ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) شهر مسجدسلیمان در 145هزارگزی شمال شرقی اهواز در طول 39 درجه و 17 دقیقه و 30 ثانیه و عرض 31 درج...
مسجد ورامین . [ م َ ج ِ دِ وَ ] (اِخ )رجوع به جامع ورامین و جغرافیای سیاسی کیهان شود.
دو ستون کنار گنبد مسجد را گلدسته گویند.
مسجد جامع قم . [ م َ ج ِ دِ م ِ ع ِ ق ُ ] (اِخ ) رجوع به جامع قم شود.
مسجد ابراهیم . [ م َ ج ِ دِ اِ ] (اِخ ) شهری است به شام ، از فلسطین بر حد میان مصر و شام . و روضه ٔ ابراهیم و اسحاق و یعقوب صلوات اﷲ علیهم آ...
مسجد سلطانیه . [ م َ ج ِ دِ س ُ نی ی َ ] (اِخ ) رجوع به جامع سلطانیه شود.
مسجد ساروتقی . [ م َ ج ِ دِ ت َ ] (اِخ ) از بناهای عهد شاه عباس دوم در اصفهان . رجوع به اصفهان در ردیف خود شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۱۱ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۹/۰۲/۱۲
0
0

مَئِثَ-چیت اوستایی به معنی محل آگاهی برای مسجد قابل توجه است و منطقی تر از محل سجدهٔ عربی است.

جواد مفرد کهلان
۱۳۹۹/۰۲/۱۲
0
0

مَئِثَ- گاث اوستایی به معنی محل خواندن نیایش برای مسجد قابل توجه است و منطقی تر از محل سجدهٔ عربی است. در لغت نامه های قدیمی به صورت مزگت بدان اشاره شده است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.