اعتماد
نویسه گردانی:
ʼʽTMAD
'''باور خودجوش یا به دست آمده از راه رفت و آمد، گفتگو، داد و ستد و همکاری در باره ی بودن ارزش اخلاقی پایدار و ویژه در کسی به گونه ای که نتوان او را فریبکار، خائن یا ناتوان پنداشت.*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
خود باوری، احساس اعتماد به توانایی ها، شایستگی ها و داوری خویش (فرهنگ فشرده ی آکسفورد)
اعتماد افتادن . [ اِ ت ِ اُ دَ ](مص مرکب ) مورد اطمینان قرار گرفتن . وثوق و اطمینان بکسی پیدا شدن : از جمله ٔ همه معتمدان و خدمتکاران اعتماد ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
وور ایسم(voorism)یا وو ایسم (پارسی نو ) وو+ ایسم خودُستیگ(khodostig)یا خودُستی (پارسی نو ) خود+اوستیگ خودُپس تام (khodopstam) (پارسی نو) خود...