سراب
نویسه گردانی:
SRʼB
سراب /sarāb/ تصویری موهوم که در روز های سوزان صحرا با انعکاس نور بر لایهای از هوای رقیقشدۀ نزدیک به سطح زمین تشکیل میشود: ◻︎ دور است سر آب در این بادیه هشدار / تا غول بیابان نفریبد به سرابت (حافظ: ۴۸). فرهنگ فارسی عمید. (سَ) [ ع . ] (اِ.) زمین صاف و هموار که در اثر گرمای زیاد، از فاصلة دور به نظر آب می نماید. فرهنگ فارسی معین
واژه های همانند
۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
سرآب باینجقلو. [ س َ ب ِ ی ِ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع در 10 هزارگزی خاور حسین آباد. هوای آن...
سرآب نرم بالا. [ س َ ن َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آبسرده ٔ بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع در 21 هزارگزی شمال چقلوندی و 5 هزارگزی ...
سرآب نرم پائین . [ س َ ن َ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آب سرده ٔ بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع در21 هزارگزی شمال چقلوندی و 4 هزارگزی...
تازه آباد سرآب قحط. [ زَ دِ س َ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج است که در 24هزارگزی باختر قروه و 7هزارگزی جنو...