گرم
نویسه گردانی:
GRM
گرم (گَرَم). (حرف ربط و شرط+« مََ »، مخفف «من » + را) مجموعا مخفف اگر مرا. ************************ گر. [ گ َ ] (حرف ربط و شرط) مخفف اگر، و کلمه شرطیه است . کردی گر ۞ (اگر). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین).******************** مرا. [ م َ ] (از « مََ »، مخفف «من » + را) من را. برای من . به من . مرا به دو صورت استعمال شده است : صورت مفعولی و صورت مسندالیهی
واژه های همانند
۱۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
گرم دماغ . [ گ َ دِ ] (ص مرکب ) معربد. مست : و آخر زمانیان را سکر حرام شد زیرا که ضعیفتر به عضو و گرم دماغتر بودند از خوردن می . (کتاب المعار...
گرم مزاج . [ گ َ م ِ ] (ص مرکب ) شدیدالغضب . تندخوی . عصبانی : رجل ٌ مَابوت ؛ مرد گرم مزاج . (منتهی الارب ). || دارای طبع گرم ، مقابل سردمزاج . ...
بخار گرم. [بُ گَ]. (ص. مرکب). آنچه با بخار گرم شده. تا حدودی شبیه به روش بن ماری، بدون حرارت مستقیم. روش گرمایس با بخار.
میلی گرم . [ گ ِ رَ ] (فرانسوی ،اِ مرکب ) ۞ یک هزارم گرم .
گرم باد. [ گ َ ] (اِ مرکب ) باد گرم باشد. || مجازاً سموم .
گرم آباد. [ گ َ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالاشهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
گرم خانه . [ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه ای که در زیر زمین برای سکونت ایام سرما سازند. (آنندراج ). || گلخانه . محلی که برای پرورش گل ...
گرم خانی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 22000گزی جنوب خاوری قروه و 9000گزی شوسه ٔ قروه به ...
گرم خانی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یک بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 17000گزی باختر هرسین و 7000گزی جنوب شوسه ٔ هرسین به ...
گرم خانی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان روانسر شهرستان سنندج ، واقع در 1000گزی باختر روانسر، بین راه پاوه و سنجابی . هوای آن سرد و دارای ...