مهر
نویسه گردانی:
MHR
مهر. (مِ). (ا. فا). مِهر (در فارسی افغانستان: میزان) هفتمین ماه سال هجری خورشیدی است و ۳۰ روز دارد و از روز ۱۸۷م سال آغاز شده و در روز ۲۱۶م سال پایان مییابد و نخستین ماه فصل پاییز است. برج فلکی مهرماه برج میزان است. در گاهشماری رسمی ایران نام این ماه از نام ماه هفتم گاهشماری اوستایی نو که در اوستایی میثرَ و در پهلوی میتْرْ نام دارد، برگرفته شدهاست. مهر نام یکی از ایزدان است. در گاهشماری زرتشتی شانزدهمین روز هرماه نیز به این ایزد تعلق دارد و روز شانزدهم مهرماه، جشن مهرگان برگزار میشود. مهر ریشه در میتره miθra هندو آریایی دارد که نام ایزدی ودایی، ایرانی و زرتشتی است. این نام در ودا هم به صورت mitra (اسم خنثی) و Mitra (اسم مذکر) به کار رفتهاست. در اوستا صورت miθra (اسم مذکر) کاربرد دارد. آنتوان میه این واژه را «پیمان» معنا کرد. ولفگانگ لنتس معنی «احترام، دین داری» را در ارتباط با اجرای مراسم آیینی و دینی و رعایت حقوق همسایه مطرح کرد. دلیل او بیشتر واژهٔ فارسی «مهر» در معنی امروزی آن «محبت و دوستی» است که با معنای سنتی آن در هندی کهن به معنی «دوست» مطابق است. هرمان لومل به جنبهٔ دینی و انسان انگارانهٔ میترا تأکید دارد که به عنوان «داور»، «ایزد نور» و «جنگجو» ستایش میشود و از همین رو، «پیمان» جنبهٔ اخلاقی این شخصیت شدهاست.[۱] مهر در زبان و گاهشماری دیگرویرایش در گاهشماری میلادی این ماه اواخر سپتامبر و اوایل اکتبر] آغاز میشود و در تقویم شمسی افغانستان میزان نامیده میشود. مناسبتهاویرایش ۱ - جشن میتراکانا ۵ - روز جهانی جهانگردی [۲۷ سپتامبر] روز آتشنشانی و ایمنی روز بزرگداشت مولوی ۸ - روز جهانی ناشنوایان [۳۰ سپتامبر] روز جهانی ترجمه و مترجم [۳۰ سپتامبر] تیرروز، جشن تیرروزِی روز نیروی انتظامی (ایران) روز دامپزشکی مهر روز، جشن مهرگان ۱۰ - روز داریوش بزرگ (روز ثبت نشده و غیررسمی) برابر با دوم اکتبر، روزی که داریوش بزرگ شاه ایران شد. ۱۶ - روز جهانی کودک [۸ اکتبر] ۱۷ - روز جهانی پست [۹ اکتبر] روز بزرگداشت حافظ جشن رامروزی جشن پیروزی کاوه و فریدون ۲۲ - روز جهانی استاندارد [۱۴ اکتبر] ۲۳ - روز جهانی نابینایان [۱۵ اکتبر] ۲۵ - روز جهانی ریشه کنی فقر [۱۷ اکتبر] ۲۶ - روز تربیت بدنی و ورزش
واژه های همانند
۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
بی مهر. [ م ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + مهر) مهرناشده . که مهر نشده باشد. فاقد مهر و نشانه ٔ دست نخوردگی چیزی است : اگردانا و گر نادان بود یاربضاعت...
چم مهر. [ چ َ م ِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان بالاگریوه ٔ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد که در 24 هزارگزی جنوب خاوری ملاوی و در 30 هزارگزی خاور راه ش...
سست مهر. [ س ُ م ِ ] (ص مرکب ) آنکه دارای مهر و محبت اندکی باشد. (ناظم الاطباء). بی وفا. بی محبت .که باندک تغییر حال دل از محبت برگیرد : چو...
بیش مهر. [ م ِ ] (ص مرکب ) (از: بیش + مهر) بسیارمهر. با محبت بسیار. با دوستی بسیار. بسیار مهربان . مقابل بسیارکین : چرا بیش کین خواند او را سپه...
پاک مهر. [ م ِ ] (ص مرکب ) که دوستی او مشوب بغرض نباشد. صفی ّ. صفیّة : یکی آفرین کرد بوزرجمهرکه ای شاه روشن دل و پاک مهر.فردوسی .
پیش مهر. [ م ِ ] (ص مرکب ) سابق در محبت : چرا پیش کین خواند او را سپهرکه هست از چنان خسروان پیش مهر.نظامی .
گل مهر. [ گ ُ ل ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از گل : نهانی به پالیزبان گفت شاه که از مهتر ده گل مهر خواه . فردوسی .چو بشنید از او ...
مهر خدا. [ م ُ رِ خ ُ ] (ص مرکب ) کنایه ازباکره . (آنندراج ). || (اِ مرکب ) بکارت .
مهر زدن . [ م ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) ممهور ساختن . مهر کردن .
مهر موم . [ م ُ رِ م ُ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مهری که از موم سازند. (آنندراج ). مهر و موم . رجوع به مهر و موم ذیل مهر شود.