سور
نویسه گردانی:
SWR
سور (به انگلیسی: quantifier) در منطق، عملگر ی است که تعیین می کند «چند مورد» در دامنه سخن یک فرمول باز را برآورده میسازد. برای مثال سور عمومی ∀ {\displaystyle \forall } {\displaystyle \forall } در فرمول مرتبه اول ∀ x P ( x ) {\displaystyle \forall xP(x)} {\displaystyle \forall xP(x)} بیان کننده آن است که هر چیزی در دامنه، باید ویژگی نشانداده شده با P {\displaystyle P} P را برآورده سازد. از جهت دیگر، سور وجودی ∃ {\displaystyle \exists } {\displaystyle \exists } در فرمول ∃ x P ( x ) {\displaystyle \exists xP(x)} {\displaystyle \exists xP(x)} بیان میکند که موردی در دامنه وجود دارد که ویژگی P {\displaystyle P} P را برآورده میسازد. فرمولی که در آن یک سور، گستردهترین دامنهاش را میگیرد، یک فرمول کمیشده (به انگلیسی: quantified formula) نام دارد. یک فرمول کمیشده که باید حتماً شامل یک متغیر پابند، و یک زیرفرمول (که تعیینکننده یک ویژگی از مرجع آن متغیر است) باشد. سور کلمه ای عربی است و به معنای (بارو) حصار و دیوار گرداگرد شهر است. سورها قلمرو اعضای موضوع مورد بحث را مشخص میکنند. از نظر منطق دانان وجه تشابه سور با دیوار شهر آن است که دیوار گرداگرد شهر، محدود و قلمرو شهر را مشخص میکند و الفاظ (سورها) به کار رفته در گزاره نماها، مرز و قلمرو اشیا مورد استفاده در گزاره نماها را تعیین میکنند. کلمهٔ سوره در قرآن کریم هم به همین معنا استفاده شدهاست. (سوره) از سور گرفته شدهاست و به مجموعه آیاتی گفته میشود که ابتدا و انتهای آن مشخص باشد. سورها به دو دستهٔ سورهای وجودی و عمومی تقسیم میشوند. جستارهای وابسته سور عمومی سور وجودی گزاره قضیه پانویس منابع مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Quantifier (logic)». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۲۴ آوریل ۲۰۲۱.
واژه های همانند
۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
سور (به ضم سین و فتح واو) در لغت به معنای دیوار گرداگرد شهر [۱] و حصار است، و در اصطلاح منطق، اداتی است که به وسیله آن کمیت افراد موضوع بیان میشود. ق...
سور در اوستایی سوئیریه suirya و به معنی ناهار است. ***فانکو آدینات 09163657861
سؤر.[ س ُءْرْ ] (ع اِ) نیم خورده و پس مانده ٔ اطعمه و اشربه . (برهان ). بقیه ٔ چیزی و پس خورده . (منتهی الارب ). نیم خورده و پس خورده . (غیاث )...
سور زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) بمهمانی رفتن . سور خوردن . (فرهنگ فارسی معین ).
ده سور. [دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرجی بخش داران شهرستان فریدن . واقع در 18هزارگزی جنوب باختری داران . دارای 189 تن سکنه است . آ...
زاج سور. (اِ مرکب ) نام شادی و جشن و سوری باشد که بهنگام زائیدن زنان و ایام ولادت کنند. (برهان قاطع) : خزائن تهی شد از آن زاج سوردرونها ...
زاچ سور. (اِ مرکب ) زاج سور. رجوع به زاج سور شود.
گله سور. [ گ ِ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج که در 12000گزی باختر دیواندره و 4000گزی شیخ صدر واقع شده ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
غیبی سور. [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، که در 12هزارگزی جنوب دیواندره ٔ و یکهزارگزی خاور دیواندره...