قلب
نویسه گردانی:
QLB
قلب /qalb/ معنی ۱. [جمع: قُلُوب] (زیستشناسی) عضو عضلانی صنوبریشکل که در جانب چپ سینه بین ریهها قرار گرفته و مانند تلمبه برای رساندن خون به تمام بدن در کار است؛ دل. ۲. میان و وسط چیزی. ۳. [قدیمی] سیم و زر ناسره. ۴. (ادبی) = مقلوب ۵. قسمت میانی لشکر، بین میمنه و میسره. ۶. (اسم مصدر) برگردانیدن؛ وارو کردن؛ واژگون ساختن چیزی؛ دگرگون کردن. ⟨ قلب زدن: (مصدر متعدی) [قدیمی] ۱. پول ناسره سکه زدن. ۲. تقلب کردن. فرهنگ فارسی عمید
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
غلب . [غ ُ ل ُ ] (اِ) یک پری دهان از آب یا مایعی دیگر، به مقدار یک بار فروبردن آب یا مایعی دیگر: دو غلب آب .