اجازه ویرایش برای همه اعضا

سکه

نویسه گردانی: SKH
سکه /sekke/ (ع اِ). معنی ۱. قطعه‌ای فلزی به در زمان طلاق کارایی دارد ، گاوآهن. فرهنگ فارسی عمید ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ دَوامِ عُمَر و ماست او بِخواه از دستشویی ای دِل که خرج این سکه دولَت به دُورِ روزگاران زود حافظ
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
پس از دوره رواج تهاتر اولین وسیله‌ای که در نقش پول در داد و ستد به کار رفت "پاره" یا بریده های فلزات بود که گویا لغت نامه دهخدا چنین شرح کرده است: "پا...
پس از دوره رواج تهاتر اولین وسیله‌ای که در نقش پول در داد و ستد به کار رفت "پاره" یا بریده های فلزات بود که گویا لغت نامه دهخدا چنین شرح کرده است: "پا...
سکه به زر کردن . [ س ِک ْ ک َ / ک ِ ب ِ زَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سکه زدن زر را. || موافق گفته ای بعمل آوردن . (غیاث ). گفتار را با کردار پیوند...
سکه ٔ کار کسی را بردن . [ س ِک ْ ک َ / ک ِ ی ِ رِ ک َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از ارزش و اعتبار کسی را انداختن : آتش عیاره ای آب عیارم ببرد...
صکة. [ ص َک ْ ک َ ] (ع اِ) سختی گرمای نیمروز و آن مضاف بسوی عمی آید. گویند لقیته صکة عمی ؛ یعنی دیدم او را در شدت گرمای نیم روز. عمی نام ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.