خرس گیاه . [ خ ِ ] (اِ مرکب ) گیاهی است که بیخ آن را شقاقل می گویند و آنرا خرس بسیار دوست دارد، بعضی گفته اند آن گزر بریست و گروهی گویند کر...
بید گیاه . (اِ مرکب ) بیدگیا. رجوع به گیا و گیاه شود.
گیاه کار. (نف مرکب ) کسی که گیاه بکارد. زارع . فلاح .
موی گیاه . (اِ مرکب ) (اصطلاح گیاه شناسی ) گیاهی که سنبل الطیب و سنبل هندی نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به موی گیا شود.
نوش گیاه . (اِ مرکب )نوش گیا. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نوش گیا شود.
آدمی که گوشت نخورد و خوردن گوشت جانوران را برای انسان زیان آور بداند.