اجازه ویرایش برای همه اعضا

آخر

نویسه گردانی: ʼAḴR
آخر /'āxa(e)r/ معنی ۱. [مقابلِ اول] قرارگرفته در پایان: ◻︎ نام تو کابتدای هر نام است / اول آغاز و آخر انجام است (نظامی۴: ۵۳۷). ۲. پسین؛ بازپسین؛ آخری؛ پایانی. ۳. (قید) سرانجام: ◻︎ آخر کار شوق دیدارم / سوی دیر مغان کشید عنان (هاتف: ۴۷). ۴. (شبه‌جمله) هنگام گلایه، تنبیه، تعجب، و توجه دادن به کار می‌رود: ◻︎ نه آخر تو مردی جهاندیده‌ای / بدونیک هرگونه‌ای دیده‌ای؟ (فردوسی۲: ۵۹۵). ⟨ آخر شدن: (مصدر لازم) به پایان رسیدن. فرهنگ فارسی عمید مترادف و متضاد اختتام، انتها، پایان، پسین، ته، خاتمه، سرانجام، عاقبت، فرجام، منتها، نهایت، واپسین ≠ ابتدا برابر فارسی انجام، پایان، واپسین، پسین دیکشنری انگلیسی ترکی عربی final, end, ever, last , latter, recent, tail, tail end, terminal
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.