خان
نویسه گردانی:
ḴAN
خان ( rifling) به شیارهای موازی و مارپیچی در داخل لوله برخی تفنگها و دیگر جنگافزارها گفته میشود. وجود خان باعث میشود که گلوله با چرخش حول محور حرکت خود از لوله خارج شود. خان با ایجاد حرکت چرخشی در گلوله باعث پایداری ژیروسکوپی گلوله و افزایش دقت تیراندازی میشود. درگیری خان با نوارهای پیشران پرتابهها باعث چرخش پرتابه میشود.[۱] خان در دو نوع چپ گرد و راست گرد وجود دارد. کار افزودن خان به لوله سلاحها یا دیگر لولهها را «خانکِشی» میگویند https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D8%A7%D9%86_(%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%AD%D9%87) https://en.wikipedia.org/wiki/Rifling
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
خان کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل به آستارا. ناحیه ای است واقع در جلگه با آب و هوای معتدل و دارای 297 تن سکن...
خان کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. واقع در 40 هزارگزی شمال خاوری مهاباد و 3 هزارگزی باختر شوسه ٔ ب...
خان کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزءدهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در 33 هزارگزی شمال کلیبر و 33 هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. نا...
خان کندی . [ ک َ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو. واقع در 18 هزارگزی جنوب باختری خیاو و 1 هزارگزی شوسه ٔ خیا...
خان غرده . [غ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خانه ٔ تابستانی . (فرهنگ شعوری ج 1 ص 379) (ناظم الاطباء). رجوع به «خان غرد» شود.
خان قتلغ. [ ق ُ ل ُ ] (اِخ ) ملقب به مخدومشاه دختر قطب الدین شاه جهان از سلسله ٔ قراختائیان کرمان است ۞ . پسرش جلال الدین ابوالفوارس شاه ش...
خان سعید. [ س َ ] (اِخ ) نام یکی از پسران «امیر حسن بن امیرمسلا» است . وی در اختلاف دفعه ٔ ثانی بین امیرتیمور گورکان و امیرحسین با یکی از ب...
خان نشین . [ ن ِ ] (اِخ ) قلعه ای است بفاصله ٔ 3500 گزی در شمال غرب قریه ٔ گل آباد. واقع در علاقه ٔ حکومت درجه ٔ اول گرمسیر مربوط به حکومت اعل...
خان محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قریه ای است بفاصله ٔ 12500 گزی در شمال شرق قلعه ٔ سپین بولدک مربوط بولایت قندهار، واقع بین 66 درجه و 31 د...
خان محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انگوت بخش گرمی شهرستان اردبیل ، واقع در 25 هزارگزی شمال گرمی و 5 هزارگزی شوسه ٔ گرمی ...