ماه
نویسه گردانی:
MAH
ماه از ویکیواژه پرش به ناوبری پرش به جستجو فارسی ریشه شناسی ماه شب چهاردهم، پرماه از پارسی میانه 𐭡𐭩𐭥𐭧 (māh) از پارسی باستان: (māha)𐎶𐎠𐏃 از پیش-ایرانی: -māha*[۱] (مقایسه شود با: مونگ در مازندرانی، ما در گیلکی، مانگ در کردی سورانی،meh در کردی کرمانجی، ماه در بلوچی، مانگە در کردی اورامی، mang در زازایی، мӕй (mæj) در آسی ) از پیش-هندو-ایرانی: -mā́sa* یا -mā́s*[۱] (مقایسه شود با: (māsa)मास در سنسکریت و (mās)मास در هندی ) از پیش-هندو-اروپایی: -mḗh₁n̥s* (مقایسه شود با: muaj در آلبانیایی، ամիս (amis)در ارمنی، moon و month در انگلیسی، mañ در تخاری و mois در فرانسوی) اسم قمر زمین، سیارة کوچکی که به دور خود و دور زمین میگردد و از خورشید نور میگیرد. ماه نهم بارداری یا زمان زایمان. در ایران قدیم روز دوازدهم از هر ماه شمسی. (کن.) معشوق زیباروی. زیبا، قشنگ. جستجو در ویکیپدیا ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ ماه دارد منابع فرهنگ لغت معین Martirosyan, Hrach (2010) (Leiden Indo-European Etymological Dictionary Series; 8), Leiden, Boston: Brill, pages 47-48 اسم گویه و سیارهای که دور زمین میچرخد. متضادها خورشید واژههای وابسته ماهی مهتاب برگردانها ترکی: آی انگلیسی:moon تاتی: مونگ ترکمنی: آی عربی: قمر کوردی:Heyv-Mang اسم سی روز. هر سال دوازده ماه و هر ماه چهار هفته است. واژههای وابسته ماهانه ماهیانه برگردانها انگلیسی:month عربی: شهر کوردی:Meh-Mang بلوچی ریشهشناسی از پیش-ایرانی: -māha* (مقایسه شود با: 𐭡𐭩𐭥𐭧 (māh) در پارسی میانه، (māha)𐎶𐎠𐏃 در پارسی باستان، مونگ در مازندرانی، ما در گیلکی، مانگ در کردی سورانی،meh در کردی کرمانجی، ماه در پارسی، مانگە در کردی اورامی، mang در زازایی، мӕй (mæj) در آسی ) از پیش-هندو-ایرانی: -mā́sa* یا -mā́s* (مقایسه شود با: (māsa)मास در سنسکریت و (mās)मास در هندی ) از پیش-هندو-اروپایی: -mḗh₁n̥s* (مقایسه شود با: muaj در آلبانیایی، ամիս (amis)در ارمنی، moon و month در انگلیسی، mañ در تخاری و mois در فرانسوی) اسم ماه آسمانی ماه گاهشماری عربی ریشهسناسی ؟ فعل مَاهَ (māha) , یَمُوهُ (yamūhu) (با بِ (bi)) آمیختن مَاهَ (ازمَوْه به معنای من میکَنَم, اسم فعلی ) مَاهَ (māha) , یَمُوهُ (yamūhu) آبدار شدن ردهها: واژههای فارسیواژههای بلوچیافعال عربی منوی ناوبری به سامانه وارد نشدید بحث مشارکتها ایجاد حساب ورود سرواژه بحث خواندن ویرایش نمایش تاریخچه جستجو صفحهٔ اصلی سرواژهٔ تصادفی کمک مالی همکاری قهوهخانه تغییرات اخیر ورودی کاربران واژه درخواستی تماس با ویکیواژه راهنما ابزارها پیوندها به این صفحه تغییرات مرتبط بارگذاری پرونده صفحههای ویژه پیوند پایدار اطلاعات صفحه یادکرد این صفحه چاپ/برونبری ایجاد کتاب دریافت بهصورت PDF نسخهٔ قابل چاپ به زبانهای دیگر العربیة English Français Italiano Polski Português Русский Tagalog 中文 این صفحه آخرینبار در ۹ سپتامبر ۲۰۲۰ ساعت ۱۹:۰۰ ویرایش شدهاست.
واژه های همانند
۱۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ماه آفرید. [ ف َ] (اِخ ) نام دختر تور. (از فهرست ولف ) : کجا دختر تور ماه آفریدکه چون او کس اندر زمانه ندید.فردوسی .
ماه آفرید. [ ف َ ] (اِخ ) نام دختر دهقانی که یکی از زنان بهرام گور بود. (از فهرست ولف ) : مهین دخت را نام ماه آفریدفرانک دگر بد دگر شنبلید....
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
خیمه ٔ ماه . [ خ َ / خ ِ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از هاله ٔ ماه . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ).
خانه ٔ ماه . [ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) برج سرطان . رجوع به خانه ٔ ستاره شود.
سال و ماه . [ ل ُ ] (ترکیب عطفی ، ق مرکب ) سال تا سال . همواره . همیشه : همی حسد کنم و سال و ماه رشک برم بمرگ بوالمثل و مرگ شاکر جلاب . ا...
ماه هفت شب. (اصطلاح) صورت زیبا (در اینجا، صورت زیبای یک دختر جوان و یا یک زن)؛ اشاره ای است به شکل ماهِ شب هفتم ماه های قمری که نیمه ای از آن روشن است...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ماه سیمایی . (حامص مرکب ) حالت و چگونگی ماه سیما. ماهرویی . ماه چهری . رجوع به ماه سیما و ماه چهری شود.
ماه فرخان . [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) قریه ای است در چهار فرسنگی میانه ٔ مغرب و شمال اصطهبانات . (فارسنامه ٔ ناصری ). دهی از دهستان خیر است که در ...