مشاهده واژه گفتگو درباره واژه ویرایش واژه سابقه تغییرات گزارش تخلف برید نویسه گردانی: BRYD برید. veredus (ا.). (تلفظ: barid) (معرب از لاتین [https://www.wordsense.eu/veredus/ veredus]) پیک ، چاپار ، نامهبر ؛ (در قدیم) اسگدار ؛ (در اعلام) نام یکی از یاران خاص امام محمد باقر (ع) مشهور به برید بن معاویه عجلی کوفی. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه واژه معنی قاسم برید قاسم برید. [ س ِ ب َ ] (اِخ ) مؤسس سلسله ٔ بریدشاهیه در دکن هندوستان است . اصل او ترک یا گرجی است . ابتداء وزارت محمودشاه ثانی حاکم دکن ... اصحاب برید اصحاب برید. [ اَ ب ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رؤسای امور چاپار و پیک . وزیران امور قاصد و چاپار. وزرای پست در تداول امروز. صاحب بریدان .... برید باد صبا همان باد صبا می باشد برید به معنای باد است و برای زیبایی جمله از دو کلمه هم معنی استفاده شده است. قاسم برید ثانی قاسم برید ثانی . [ س ِ ب َدِ ] (اِخ ) پنجمین حکمران از سلسله ٔ برید شاهیه است که به سال 977 هَ . ق . به جای برادرش ابراهیم برید شاه بر تخت... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود