صفحه
نویسه گردانی:
ṢFḤH
صفحه (صَ حَ یا حِ) [ ع . صفحة ] (اِ.) 1 - رویه و سطح چیزی . ج . صفحات . 2 - کنارة چیزی ، جانب . 3 - چهره ، صورت . 4 - در فارسی هر یک از دو سوی یک ورق کاغذ، مقوا و مانند آن . 5 - صفحة مدوری که روی آن موسیقی یا آواز یا گفتار ضبط شده است و به کمک گرامافون به صدا درمی آید. 6 - منطقه ، سرزمین. 7 - برگ ، ورق. فرهنگ فارسی معین. /////////////////////////////////////////////////////////////|| یک سوی روی ویک سوی ورق . (مهذب الاسماء). ج ، صفحات : چهرها چون صفحه ٔ کتاب دیگرگون نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 452). || برگ . روی . رویه . ورق : خالیست بدان صفحه ٔ سیمین بناگوش یا نقطه ای از غالیه بر یاسمن است آن ؟ سعدی. عرقت بر ورق روی نگارین به چه ماند؟ همچو بر صفحه ٔ گل قطره ٔ باران بهاری . سعدی.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
صفحهای کامپیوتری spreadsheet که امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون و سطر از اعداد را فراهم میکند
صفحه ٔ ملساء. [ ص َ ح ِ ی ِ م َ ] (اِخ ) نزد حکما و متکلمان صفحه ای است که اجزاء مفروضه ٔ آن در وضع متساوی و متصل بود چنانکه بین این اجزا فر...
صفحه بندی کردن . [ ص َ ح َ / ح ِ ب َ ک َ دَ] (مص مرکب ) در تداول مطابع ستونهای چیده شده ٔ جدا را بیکدیگر پیوسته از آن برای چاپ صفحه ترتیب دا...
compase Rose برای اولین بار درباره Composs Rose چیزی های نوشته می شود تا فرهنگ و علم دریانوردی ایرانی در زمان مکانی که قبلا داشته رو نمای شود احتمالا ...
صفحة. [ ص َ ح َ ] (ع اِ) کناره ٔ هر چیزی . (منتهی الارب ). بر. کنار. جانب . ج ، صفحات : آتشکده شود دل سوزان نهاد مردزآن آبدارصفحه ٔ سندان گداز ت...