اجازه ویرایش برای همه اعضا

ساری

نویسه گردانی: SARY
این نام با همین گویش در سنسکریت به معنی شطرنج باز است. (Williams Monier Monier. A Sanskrit-Englishe Distionary. Oxford 1964. صفحه 1109 ستون سوم) فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۱ ثانیه
ساری درق . [ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل ، واقع در 3 هزارگزی جنوب خاور گرمی ، و 30 هزارگزی راه شوسه ٔ خو...
ساری درق . [ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیبربخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 19 هزارگزی جنوب کلیبر، و 2 هزارگزی راه شوسه ٔ اهر به کلیبر...
ساری درق . [ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین باختری مرکزی شهرستان خیاو،واقع در 20 هزارگزی باختر خیاو، 2 هزارگزی راه شوسه ٔ خیاو به ا...
ساری درق . [ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد، واقع در 8500 گزی جنوب آغ کند. و 12500 گزی راه شوسه ٔ ...
ساری رود. (اِخ ) نام رودی به آذربایجان غربی که خره ٔ ساری سوباسار را آب دهد. رجوع به ساری سو شود.
نرم ساری . [ ن َ ] (حامص مرکب ) بردباری . حلم . نرم سار بودن . رجوع به نرم سار شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
طایفه ای بزرگ از ایل قشقایی با جمعیتی در حدود 10000 نفر که از تیره خلج می باشند. این طایفه بزرگ اکثرا در منطقه شمال فارس در شهرستان خرم بید ساکن می ب...
علی ساری . [ ع َ ی ِ] (اِخ ) (سید...) وی حاکم ساری بود و وقتی سیدعلی آملی بجنگ او آمد از وی شکست خورد و به استرآباد رفت و برادر دیگر خود س...
ساری بلاغ . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل ، واقع در 45 هزارگزی شمال گرمی و 500 گزی راه شوسه ٔ بیله سوار ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۰ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.