کس
نویسه گردانی:
KS
kos این واژه در سنسکریت kosala و به معنی شکاف بوده که در پارسی دو واژه از آن ساخته شده است: 1ـ کس. 2ـ گسل. که هر دو به معنی شکاف است. (فرهنگ سنسکریت انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964). فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
انسان بسیار گیج، خنگ، سبک مغز، نفهم، مترادف واژه کسخل
لقبی شبیه به کلمه لا مصب که همان عامیانه لا مذهب است. که به شخصی گفته میشود که پایبند به هیچ کدام از اصول انسانی نمیباشد.
بیهوده و بی هدف پرسه زدن، بی دلیل قدم زدن
این واژه در واقع مخفف "من کس ننت را گائیدم" یا "کیرم در کس ننت" است و یک فحش رکیک می باشد.
ساده لوح احمق دیوانه خل وضع
کس کلک [کٌ ]
(در اصل کس کنک) خود را به گیجی و نفهمی زدن به منظور حیله گری.
انسان احمق. کسی که کارهای ابلهانه یا اشتباهات فاحش انجام میدهد. (این ترکیب، ترکیب مودبانه نیست)
باب کس . [ ب ِ ک ِس س ] (اِخ ) محله ٔ بزرگیست به سمرقند و به فارس دروازه ٔ کس خوانند. ابواسحاق ابراهیم ۞ بن اسماعیل بن جعفربن داودزاهد بابک...