آوردن
نویسه گردانی:
ʼAWRDN
این واژه در سنسکریت آوردن آورت Avart و فعل سببی از آورت Avret ( بازگشتن ) است و به معنی برگرداندن می باشد و چنین صرف می شود: آورتیامی AvartayAmi بر می گردانم، آورتیسی Avartayasi بر می گردانی، آورتیتی Avartayati بر می گرداند. همچنین این واژه در اوستایی آبر Abar، در سغدی آبر Abar و آورت Avart و در پهلوی آورتن Avartan بوده است.*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
رشک آوردن . [ رَ وَ دَ ] (مص مرکب ) حسد بردن . رشک بردن . حسادت ورزیدن . (یادداشت مؤلف ) : بر این آب غیرت برد آب حیوان بر این حوض رشک آورد...
مژده آوردن . [ م ُ دَ / دِ وَ دَ] (مص مرکب ) مژده کردن . مژده دادن . (ناظم الاطباء). خبر خوش دادن . بشارت دادن . مژده رساندن : ای دل ناشکیب ...
نام آوردن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) مشهور شدن . (ناظم الاطباء). صاحب شهرت و آوازه شدن . به نام و شهرت رسیدن . نام آور شدن : با کفَش ابر می ندارد ...
نبرد آوردن . [ ن َ ب َ وَ دَ ] (مص مرکب ) جنگیدن . جنگ کردن . نبرد کردن . رجوع به نبرد و نبرد کردن شود. || حریف گشتن . داخل شدن (در مسابقه ...
نثار آوردن . [ ن ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) تحفه آوردن . هدیه آوردن . پیشکش بردن . پیشکش کردن : به سودابه فرمای تا پیش اوی نثار آورد گوهر و مشکبوی...
نرم آوردن . [ ن َ وَ دَ ] (مص مرکب ) نرم کردن . چیز سفت و سخت یا خشکیده را نرم و تر و تازه کردن : به هنگام نان شیر گرم آوری بدان شیر این...
نفرت آوردن . [ ن ِ رَ وَ دَ ] (مص مرکب ) ایجاد کراهت و رمیدگی و اشمئزاز کردن : زنان و مخنثان را برگمارند تا از معشوق او حکایتهاء زشت ناپسندیده...
نفیر آوردن . [ ن َ وَ دَ ] (مص مرکب ) هجوم آوردن و ناگاه بر سر چیزی فرودآمدن . (از آنندراج ) : امیر نصر به نفس خویش به سیستان شد و از غور ن...
نقش آوردن . [ ن َ وَ دَ ] (مص مرکب ) خال های مساعد و ورق های برنده آوردن در قمار. (یادداشت مؤلف ). طاس آوردن در بازی نرد. دست آوردن در باز...
گزند آوردن . [ گ َ زَ وَ دَ ] (مص مرکب )صدمه رساندن . آسیب آوردن . آزار رساندن : گر درم داری گزند آرد بدین بفکن او را گرم و درویشی گزین . رودک...