اجازه ویرایش برای همه اعضا

دانش

نویسه گردانی: DʼNŠ
دانش (knowledge): آگاهی ها، روش ها و اصولی درست (پردازش شده)، ژرف، سازمان یافته و ارزشمند (کاربردی) که از راه دیدن، مطالعه، فرا گرفته از دیگران، آروین (تجربه)، مقایسه ی دستاوردهای دو یا چند چیز مشابه و آزمون به دست آمده و می توانند با مهارت ها یکی شوند. (https://www.cnrtl.fr.) (Petit Robert.1990) (le Grand dictionnaire terminologique) (OLF). فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
دانش سگال . [ ن ِ س ِ ] (نف مرکب ) سگالنده ٔ دانش . دانشمند : شگفتی بدان روی سوی شمال چه گوید جهاندیده دانش سگال . اسدی .بپاسخ چنین گفت دان...
دانش پژوهی . [ ن ِ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل دانش پژوه . طلب علم . جستن دانش : بتعلیم دانش تنومند بادبدانش پژوهی برومند باد.نظامی .
دانش دوستی . [ ن ِ ](حامص مرکب ) عمل دانش دوست . حب ّ علم . خواهانی علم .
دانش پروری . [ ن ِ پ َ وَ ] (حامص مرکب ) عمل دانش پرور.
دانش اندوز. [ ن ِ اَ ] (نف مرکب ) دانش الفنج . که دانش اندوزد. که علم اندوزد. که دانش و علم فراآرد. که گنجینه ٔ خاطر بدانش بینبارد. رجوع به...
دانش اندیش . [ ن ِ اَ ] (نف مرکب ) که دانش اندیشد. که اندیشه در دانش بندد. که خاطر بعلم سپارد : برآن شد دل دانش اندیش اوکه آرند سقراط را پ...
دانش پرستی . [ ن ِ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) عمل دانش پرست .
دانش الفنج . [ ن ِ اَ ف َ ] (نف مرکب ) دانش اندوز. علم اندوز. که علم و فضل ذخیره کند. که دانش بسیار اندوخته سازد. که علم بسیار فراگیرد : ز ا...
دانش آموزی . [ ن ِ ] (حامص مرکب ) عمل دانش آموز. طالب علمی . طلب علم . علم آموزی . تعلم : از سر فرخی و فیروزی کرد از آن خضر دانش آموزی . نظامی ....
مدیریت دانش: knowledge management . روش مدیریتی چند زمینه ای است که به مدیر این توانمندی را می دهد تا همزمان نوآوری ها (شگردهای فردی)، شیوه ها (قوانین...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۶ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.