برهان
نویسه گردانی:
BRHAN
برهان: آن چه که با آن حقیقت یا واقعیت چیز مورد اعتراض به صورت غیر قابل انکار تایید یا رد میشود. چیزی که یقین آور باشد. همتای پارسی این واژه ی عربی، رادهان rAdhAn می باشد که در سنسکریت rAddhAnta می باشد.**** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قاضی برهان الدین . [ ب ُ ن ُدْ دی ] (اِخ ) احمد ملقب به برهان الدین ومعروف به قاضی برهان . عالمی است ادیب از قبیله ٔ چنگیزخان که بعد از ت...
قاضی برهان الدین . [ ب ُ ن ُدْ دی ] (اِخ ) محمد هروی . رجوع به قاضی هروی شود.
برهان امکان و وجوب، که به نامهای برهان امکان، برهان امکان ماهوی، برهان سینوی و حتی برهان جهان شناختی نیز خوانده شده است؛ گونه ای برهان وجودی است که بر...
برهان امیرالمؤمنین . [ ب ُ ن ِ اَ رُل ْ م ُءْ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دلیل امیرالمؤمنین . حجت خلیفه . || (اِخ ) لقبی است که قائم خل...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.