اجازه ویرایش برای همه اعضا

طرح

نویسه گردانی: ṬRḤ
طرحtarh معنی ۱. (نقاشی) تصویر بدون رنگ. ۲. (ادبی) خلاصۀ حوادث یک داستان. ۳. (اسم مصدر) مطرح کردن؛ پیشنهاد کردن؛ ارائه کردن. ۴. (اسم مصدر) پی‌ریزی کردن؛ بنا نهادن. ۵. نقشه. ۶. مطلب. ۷. (سیاسی) قانونی که برای مطالعه و تصویب تهیه می‌شود. ۸. (اسم مصدر) [قدیمی] دور انداختن؛ حذف کردن. ۹. (صفت) [قدیمی] ویژگی آنچه به زور و اجبار فروخته شود. ⟨ طرح ‌افکندن: (مصدر متعدی) [قدیمی] طرح ‌ریختن؛ بنیان ‌نهادن؛ پی ‌افکندن. ⟨ طرح ‌ریختن: (مصدر لازم) [مجاز] ۱. برای کاری برنامه‌ریزی کردن. ۲. (مصدر متعدی) چیزی را از روی نقشه ساختن. ۳. نقشۀ ساختن چیزی را کشیدن. ⟨ طرح ‌کردن: (مصدر متعدی) ۱. نقشۀ چیزی یا کاری را کشیدن. ۲. مطرح کردن؛‌ پیشنهاد کردن؛ ارائه کردن. ۳. [قدیمی] فروختن. ۴. [قدیمی] دور انداختن؛ رها کردن. ۵. [قدیمی] تحقیر کردن. مترادف ۱. الگو، مدل ۲. انگار، نگاره ۳. گرده ۴. نقاشی، نقش، نقشه ۵. نمودار ۶. شکل، تصویر ۷. زمینه، قالب ۸. پروژه ۹. پیشنهاد ۱۰. برنامه ۱۱. کشیدن، نقاشی کردن ۱۲. مطرح کردن، ارائه کردن، ارائه دادن برابر پارسی نمودار، پیرنگ
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
آب تره . [ ت َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) گیاهی است آبی با برگهای مایل بتدویر و زبانگز چون ترتیزک و در چهارمحال اصفهان آن را بَکلو گویند، و آن از...
تره تن . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان قزوین که 37 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
تره لن . [ ت ْ رِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ مرکز بخشی است در ولایت آوسن ۞ فرانسه که 3350 تن سکنه و کارخانه ٔ بافندگی دارد.
او ‌تره. (ا مرکب)، (زبان مازنی)، تره آبی‌، این یک گیاه خودرو است که کنار رود‌خانه‌ها، جویبار‌ها و چشمه‌سار‌ها مازندران میروید.
تره لی .[ ت ْ رِ ] (اِخ ) ۞ شهر و مرکز ناحیه ای است در ایالت کیوی و در قلمرو دولت آزادایرلند قرار دارد. صاحب قاموس اعلام ترکی در ذیل ترالی...
تره گز. [ ت َ رَ / رِ گ َ ] (اِ مرکب ) در مازندران حشره ای است شبیه به مورچه با شکمی دراز و چوب خوار و گزیدگی آن آماس آرد و تا قریب یکماه ...
تره توت . [ ت َرْ رِ ] (اِ مرکب ) در بیت ذیل ظاهراً به معنی برگ درخت توت یا میوه ٔ تر آن آمده است : عاشقی کز عشق یزدان خورد قوت صد بدن پی...
تره دان . [ ت َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نودان در بخش کوهمره ٔ نودان شهرستان کازرون ، که در 7 هزارگزی شمال نودان ، در دامنه ٔ شمالی کو...
بیت ترح . [ ب َ / ب ِ ت ِ ت َ رَ ] (اِخ ) نزد احکامیان خانه ٔ مقابل بیت فرح است که هفتم باشد. مانند قمر در خانه ٔ نهم . (یادداشت بخط مؤلف ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۹ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.