طرح
نویسه گردانی:
ṬRḤ
طرحtarh معنی ۱. (نقاشی) تصویر بدون رنگ. ۲. (ادبی) خلاصۀ حوادث یک داستان. ۳. (اسم مصدر) مطرح کردن؛ پیشنهاد کردن؛ ارائه کردن. ۴. (اسم مصدر) پیریزی کردن؛ بنا نهادن. ۵. نقشه. ۶. مطلب. ۷. (سیاسی) قانونی که برای مطالعه و تصویب تهیه میشود. ۸. (اسم مصدر) [قدیمی] دور انداختن؛ حذف کردن. ۹. (صفت) [قدیمی] ویژگی آنچه به زور و اجبار فروخته شود. ⟨ طرح افکندن: (مصدر متعدی) [قدیمی] طرح ریختن؛ بنیان نهادن؛ پی افکندن. ⟨ طرح ریختن: (مصدر لازم) [مجاز] ۱. برای کاری برنامهریزی کردن. ۲. (مصدر متعدی) چیزی را از روی نقشه ساختن. ۳. نقشۀ ساختن چیزی را کشیدن. ⟨ طرح کردن: (مصدر متعدی) ۱. نقشۀ چیزی یا کاری را کشیدن. ۲. مطرح کردن؛ پیشنهاد کردن؛ ارائه کردن. ۳. [قدیمی] فروختن. ۴. [قدیمی] دور انداختن؛ رها کردن. ۵. [قدیمی] تحقیر کردن. مترادف ۱. الگو، مدل ۲. انگار، نگاره ۳. گرده ۴. نقاشی، نقش، نقشه ۵. نمودار ۶. شکل، تصویر ۷. زمینه، قالب ۸. پروژه ۹. پیشنهاد ۱۰. برنامه ۱۱. کشیدن، نقاشی کردن ۱۲. مطرح کردن، ارائه کردن، ارائه دادن برابر پارسی نمودار، پیرنگ
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
تره ٔ خراسانی . [ ت َ رَ / رِ ی ِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رستنی باشد ترش مزه و آنرا در خراسان ساق ترشک خوانند، چه ساق آن بسیار ترش می...
تره خرد نکردن . [ ت َرَ / رِ خ ُن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول مردم ، بی اعتنایی کامل . کمترین ارزشی برای کسی قایل نبودن : فلان برای توت...
دریای اری تره . [ دَرْ ی ِاِ رَ ] (اِخ ) هرودت در تاریخ خود دریای سرخ را بدین نام خوانده است . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 509).رجوع به ...
تره. کراث، گندنا.
کراث . [ ک َرْ / ک ُرْ را ] (ع اِ) به اقسام تره اطلاق شود. (فرهنگ فارسی معین ). نوعی از تره و گندنا. (منتهی الارب ). نوعی تر...
آبتَره، (نامهای دیگر: بولاغ اوتی،[۱] علف چشمه، شاهی آبی، ترتیزک آبی) (نام علمی: Nasturtium nasturtium-aquaticum, N. microphyllum) گیاهی دارویی از تی...