انقلاب
نویسه گردانی:
ʼNQLAB
انقلاب: 1ـ گردش مداری یا بازگشت دوره ای یک جرم آسمانی که در فواصل زمانی معینی از از یک نقطه میگذرد. 2ـ گردش در یک منحنی بسته پیرامون یک محور یا نقطه واقعی یا ساختگی که نقطه بازگشت آن با نقطه آغاز منطبق است. 3ـ مجموعه ای از پدیده های طبیعی، تغییرات پی در پی سطح زمین. 4ـ تکامل آراء، جریانات فکری، دانش ها، اکتشافات، و اختراعات منجر به دگرگونی عمیق نظم اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی در زمانی کوتاه. 5ـ جنبش اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برای بهسازی یا تغییر وضع موجود با سرنگونی ناگهانی رژیم سیاسی کشور، بدون احترام به اشکال قانونی موجود که منجر به دگرگونی عمیق نهادها، جامعه و گاه ارزشهای اساسی تمدن میشود.(https://www.cnrtl.fr/definition/revolution) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آیوست Ayust (سغدی)، اسپیناب espinAb (سغدی: espinAvi).****فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
انقلاب معده . [ اِ ق ِ ب ِ م ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیرون افکندن خورده ٔ گوارده . (یادداشت مؤلف ).
انقلاب مژگان . [ اِ ق ِ ب ِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) انقلاب جفن . رجوع به انقلاب جفن شود.
انقلاب الشعر. [ اِ ق ِبُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) در تداول طب ، ناهموار و کج رستن موی مژه . صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی در ذیل انقلاب الشعر ۞ آرد...
واژگشت |
واژگون گشتن، زیرو و رو گشتن
انقلاب واژه ای عربی و زمستانی پارسی است؛ پارسی جایگزین این ترکیب، این است: داکشینایان dâkŝinâyân (سنسکریت: dakŝinâyana) **** فانکو آدینات 09163657861
انقلاب واژه ای عربی و تابستانی پارسی است؛ جایگزین پارسی این ترکیب، این است: اوتریان ṳtaryân (سنسکریت: ūttarâyana) **** فانکو آدینات 09163657861
انقلاب کبیر روسیه .[ اِ ق ِ ب ِ ک َ رِ او سی ی َ / ی ی ِ ] (اِخ ) نام انقلابی است که در اکتبر سال 1917م .1295/ هَ ش . بوسیله ٔ بلشویکهای روسی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
انقلاب کبیر فرانسه . [ اِ ق ِ ب ِ ک َ رِ ف َ س َ / س ِ ] (اِخ ) انقلاب سیاسی که در سال 1789 م . در فرانسه شروع شد و نه فقط در این کشور بلکه ...