اجازه ویرایش برای همه اعضا

مقیم

نویسه گردانی: MQYM
مقیم: همتای پارسی این واژه ی عربی، پامَس می باشد. (لغتنامه دهخدا)*** فانکو آدینات
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
مقیم هندوستانی . [ م ُ م ِ هَِ ] (اِخ ) از شاعران قرن دوازدهم هجری و از اکابر هندوستان بوده است . از اوست :اشک چشمم رفته رفته در گلو زنجیر ...
مقیم هندوستانی . [ م ُ م ِ هَِ ] (اِخ ) شیخ محمد از شاعران قرن سیزدهم هجری و مصاحب منشی احمدعلی رسای لکهنویی بود و مشترکاً باوی منظومه ای ...
مقیم منزل هفتم . [ م ُ م ِ م َ زِ ل ِ هََ ت ُ ] (اِخ ) کنایه از زحل است و آن در فلک هفتم می باشد. (برهان ) (آنندراج ). ستاره ٔ زحل . (ناظم ال...
مقیم جعفری شیرازی . [ م ُ م ِ ج َ ف َ ی ِ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم هجری است . از اوست :برندش خوبرویان دست بر دست سری کافتاده در پای تو...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.