نقص
نویسه گردانی:
NQṢ
نقص: نبود چیزی که بودنش ضروری یا دلخواه است، ناکافی بودن چیزی در سنجش با آن چه دلخواه است، کمبود چیزی که با بودنش آن چه دلخواه است کامل می شود. (https://www.cnrtl.fr/definition/défaut). همتای پارسی این واژه ی عربی، به جز کمبود، اینهاست: کمیک kamik (پهلوی)، چیدرا cidrA (سنسکریت)، کیماس kimAs (کردی). عیب: نقطه ضعف، خرابی در چیزی. (le petit Robert 1) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آک Ak (پهلوی)، آیوک Ayuk (پهلوی: Ahuk)، جیمان jimAn (سغدی: yimAn)، **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
نقس . [ ن ِ ] (ع اِ) سیاهی که بدان بنویسند. (دهار). مرکب . سیاهی . (از السامی ). سیاهی دوات . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن ...
نغث . [ ن َ ] (ع اِ) بدی پیوسته ٔ سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شر دائم . (از متن اللغة). شر دائم شدید. (از اقرب الموارد).