کمال
نویسه گردانی:
KMAL
کمال: داشتن همه ی ویژگی های ایده آل و پایدار در یک یا چند زمینه ی معین.(https://www.cnrtl.fr/definition/perfection) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آسکِت āsket (اوستایی: آسکتی āsketi)، اسپاتیاک espātyāk (سغدی: اسپتیاک espatyāk)، آپن āpan (اوستایی: آپنه āpana)، اسپور éspur (پهلوی: spur).*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
قلعه کمال . [ ق َع َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کمازان شهرستان ملایر، واقع در 21هزارگزی از جنوب خاوری شهر ملایر و کنار جنوبی راه شوسه ٔ...
کمال الملک . [ ک َ لُل ْ م ُ ] (اِخ ) محمد غفاری ملقب به کمال الملک ، نقاش بزرگ ایران . در حدود سال 1264 هَ .ق . ۞ در کاشان دیده به جهان گش...
خلیفه کمال . [ خ َ ف ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کله یوز بخش مرکزی شهرستان میانه . دارای صد و ده تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آ...
کمال الدوله . [ ک َ لُدْ دَ / دُو ل َ / ل ِ ](اِخ ) ابوالرضا عارض ، رجوع به ابوالرضا عارض شود.
کمال الدوله . [ ک َ لُدْ دَ / دُو ل َ / ل ِ ] (اِخ ) شیرزادبن مسعودبن ابراهیم غزنوی . پس از پدر بر تخت پادشاهی نشست و بعد از یک سال سلطنت به ...
کمال الدوله . [ ک َ لُدْ دَ / دُو ل َ / ل ِ ] (اِخ ) محمدحسن قاجار. معاصر مظفرالدین شاه بود. او راست : ابواب الحکم که ترجمه ای است از کلمات ق...
کمال گرفتن . [ ک َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کمال یافتن . به کمال رسیدن . کامل شدن . وصول به حد کمال و تمامیت : کمال دور کناد ایزد از جمال ج...
کمال مراغی . [ ک َ ل ِ م َ ] (اِخ ) عالمی فصیح و بلیغ بود و گاهی به حسن تقاضای فطری طبعش ، شعر می گفته است . از اشعار اوست :ای شمعبرفروخته ...
کمال یافتن . [ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) بکمال رسیدن . ترقی کردن . (فرهنگ فارسی معین ). کمال گرفتن . کامل شدن . به حد کمال و تمامیت رسیدن : بر...
کمال تربتی . [ ک َ ل ِ ت ُ ب َ ](اِخ ) (شیخ ...) از شاعران معاصر سلطان ابوسعید میرزا است . طبعی خوش داشت و اکثر غزلهای حافظ را مخمس می کرد. به...