نحو
نویسه گردانی:
NḤW
نحو (شیوه، قلق، روش): همتای پارسی این واژه ی عربی در زبان های باستانی: ادوین advin (پهلوی: adven) نحو (در دستور زبان) بخشی از دستور زبان سنتی که بر پایه ی معیارهای درست و رسمی به بررسی روابط میان واژه های تشکیل دهنده ی یک گزاره یا جمله، ترکیبات آنها و قوانین حاکم بر این روابط و این ترکیب ها می پردازد و امکان تعیین واحدهای تشکیل دهنده ی گزاره ها و ایجاد رابطه ی سلسله مراتبی میان آنها را فراهم می سازد که دستاورد آن آگاهی از قوانین زبانی است که شیوه ی درست نوشتن و خواندن را نشان می دهد. (https://www.cnrtl.fr/definition/syntaxique) همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی کردی است: ریزمان rizmAn*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
نهوء. [ ن ُ ] (ع مص ) نیم جوش شدن گوشت .(صراح اللغة). نهوئة. (منتهی الارب ). نهاء. نهائة. نهاوة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به نهاء شود.
اصطلاح تهران قدیم و در جواب نه گفته می شود. معنای خاصی ندارد و در زبان فارسی این ساختار جمله به دلیل آهنگین بودن مورد استفاده قرار می گیرد. برای مثال ...
نه و نو کردن . [ ن َ وُ ک َ دَ] (مص مرکب ) در تداول ، نپذیرفتن . قبول نکردن . امتناع نمودن . انکار کردن . ابا نمودن . (یادداشت مؤلف ).