پرداختن
نویسه گردانی:
PRDʼḴTN
پرداختن. [ پ َ ت َ ] (مص ) اداء. ادا کردن . تفریغ حساب . گزاردن حقی و دینی و جز آن . توختن وامی . تأدیه . کارسازی کردن . دادن . واپس دادن : دین خود را پرداختن ؛ وام خویش ادا کردن . || تهی کردن . خالی کردن . تخلیه . مخلی کردن . تخلیه کردن . پاک کردن . صافی کردن . - پرداختن خانه ای یا خنوری ؛خالی و تهی کردن آن : چون سلمان [فارسی] را بشستند و کفن کردند عمر بر وی نماز کرد چون بگور کردندش اسبان و ستوران خلافت بنزدیک او آوردند و گفتند هرکدام که خواهی برنشین گفت ستور خویش را خواهم و برنشست مردمان گفتند بدارالخلافه شو گفت امروز آنجا عیال سلیمان است و مرا خانه ٔ خویش کفایت است تا ایشان آنرا پردازند و او بخانه ٔ خویش آمد و همی بود تا آن سرای بپرداختند. (تاریخ طبری ترجمه ٔ بلعمی). اگر پادشا چاره ای سازدی کز آن غم دل ما بپردازدی. فردوسی.
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
افسون پرداختن . [ اَ پ َ ت َ ] (مص مرکب ) فسون پرداختن . جادو کردن . مکر و حیله کردن .
افسانه پرداختن . [ اَ ن َ / ن ِ پ َ ت َ ] (مص مرکب ) نظم و ترتیب دادن افسانه . رجوع به افسانه پرداز شود.
داستان پرداختن . [ پ َ ت َ ] (مص مرکب ) قصه کردن . حدیث کردن . افسانه گفتن . حکایت گفتن : داستان نقش پردازی بمشق سادگی میتوان پرداخت خطبر ...
ساختن و پرداختن . [ ت َ ن ُ پ َ ت َ ] (ترکیب عطفی ، مص مرکب ) آماده کردن . آراستن . تمام و کامل کردن .