اجازه ویرایش برای همه اعضا

طبع

نویسه گردانی: ṬBʽ
طبع (طبیعت، سرشت، ذات، خو): حافظ: گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش عیب دل کردم که وحشی طبع و هرجایی مباش. همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: خو، سرشت (دری) ذات (اوستایی) چیهر cihr (مانوی) طبع: (ذوق، قریحه). همتای پارسی: سنکاوی sankāvi (سنسکریت: santkavi) طبع: (همت) و با واژه ی بلند به کار می رود.***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تبع الاوسط. [ ت ُب ْ ب َ عُل ْ اَ س َ ] (اِخ ) تبع اوسط. تبع میانین . رجوع به تبع اوسط و تبع،حارث بن قیس ... شود.
تبعمیانین . [ ت ُب ْ ب َ ع ِ ] (اِخ ) تبع اوسط. تبع الاوسط. رجوع به تبع اوسط و تبع حارث بن قیس ... شود.
تبع نخستین . [ ت ُب ْ ب َع ِ ن ُ خ ُ ] (اِخ ) تبعالاول . رجوع به تبعالاول شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.