اجازه ویرایش برای همه اعضا

حمام

نویسه گردانی: ḤMAM
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آسنا āsnā (مانوی: āsnāy)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
جام حمام . [ م ِ ح َم ْ ما ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) طاسی که بدان آب بر سر ریزند : چنان زآتش آن چهره گرم شد صحبت که ساغر از عرق باده جام...
حمام قلعه . [ ح َ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کبودگنبد بخش کلات شهرستان دره گز. سکنه ٔ آن 335 تن است . آب آن از رودخانه و محصول آن غلات...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
«حمام رنان». اصفهان، خیابان اشرفی اصفهانی (کهن‌دژ)، خیابان مطهری، ابتدای خیابان ابوذر.|| کتیبه‌های تاریخ‌دار بنا: بر سردر حمام، کتیبه‌ای مربوط به تعمی...
سنگ حمام . [ س َ گ ِ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی است که در دیگ حمام بهم میرسد چون در ابتدا بسرطان که علتی است مهلک ضماد کنند نافع...
حمام پائین . [ ح َم ْ ما ] (اِخ ) دهی از دهستان یعقوب وند بخش الوار شهرستان خرم آباد. تپه ماهور و گرم سیری است . آب آن از چشمه ٔ حمام پائین و ...
حمام رفتن . [ ح َم ْ مارَ ت َ ] (مص مرکب ) رفتن به گرمابه . || درتداول عوام ، کنایه از مباشرت و آرمیدن مرد با زن .
حمام زنان . [ ح َم ْ مام ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً جای پرشور وغوغا. (از آنندراج ) (غیاث از مصطلحات ) : من و هنگامه ٔ بیهوده گفتاران...
قلعه حمام . [ ق َ ع َ ح َم ْ ما ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش جنت آباد شهرستان مشهد، در جنوب باختری صالح آباد واقع است . موقع دهستان کوهست...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.