اجازه ویرایش برای همه اعضا

عباس

نویسه گردانی: ʽBAS
این نام در هیچ کدام از فرهنگ های قدیمی معتبر عربی مانند مجمع البحرین، مفردات، لسان العرب، العین و تاج العروس و نیز در فرهنگ های جدید عربی - فارسی لاروس، قاموس و فرهنگ ابجدی دیده نمی شود؛ ولی در همه ی آنها، عَبَس به معنی ترشرو، اخمو و عَبِس به معنی چرک شدن آورده شده است. و همان گونه که دهخدا عباس را صیغه مبالغه از عبس گرفته است، در هیچ کدام از فرهنگ های معتبر قدیم و جدید عربی، عبس به معنی دلاور بودن یا مانند شیر بودن نیامده است. دهخدا به فرهنگ اقرب الموارد (سعید شرتوتی) استناد کرده که یک شیعه لبنانی است و در 1291 خورشیدی درگذشته است؛ ولی واژه ی عباس در جلد سوم این فرهنگ نیز دیده نمی شود. سپس دهخدا عباس با معنی شیر بیشه را از فرهنگ نفیسی (ناظم الاطبا) استناد کرده که ناظم الاطبا (درگذشته به سال 1303 خورشیدی) که یک پزشک بوده و نه در کشورهای عربی زندگی کرده و نه با زبان و ادبیات عرب آشنایی داشته، بی این که بنویسد این معنی را از کجا آورده، و هیچ سندی ارائه نداده، نوشته یعنی شیر بیشه؛ و دهخدا نیز بی این که خود پژوهشی در فرهنگ های عربی نماید، سخن او را در لغتنامه آورده است. ولی آنچه روشن است این که به استناد فرهنگ های قدیم و جدید و معتبر عربی، عباس واژه ای عربی نیست و از عبس به معنی ترشرو و اخمو گرفته نشده است؛ زیرا هیچ کس نام فرزندش را اخمو نمی گذارد. عباس از اوستایی هباسپه habāspa به معنی دارای اسب خوب ساخته شده است که نام پسر پات خسرو و نوه ی لهراسپ از شاهان کیانی نیز بوده است؛ همچنان که عرب ها از واژه ی پارسی کله (سر) قله و از کالب، قالب و ازکاسه، کاس، و از اوستایی هَئوروَت هاروت را ساخته اند. ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
عباس زریاب خویی (۲۰ مرداد ۱۲۹۸، خوی[۲]‏ – ۱۴ بهمن ۱۳۷۳، تهران)، مورخ، ادیب، نسخه‌شناس، نویسنده و مترجم ایرانی بود. پس از تحصیلات مقدماتی در خوی و حوزو...
کلاته علی عباس . [ ک َ ت ِ ع َ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان عرب خانه ٔ بخش خوسف شهرستان بیرجند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
عباس آباد الویر. [ ع َب ْ با اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش خرقان شهرستان ساوه . واقع در 6000گزی ساوه و 1000گزی راه عمومی فرقان . کوهستان...
امام زاده عباس . [ اِ دَ / دِ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهیست از دهستان شراء سفلی از بخش وفس شهرستان اراک ، واقع در 19 هزارگزی جنوب باختری کمیجان ، ...
حاجی عبداﷲ عباس . [ ع َ دُل ْ لاه ع َب ْبا ] (اِخ ) یکی از امراء زمان امیرتیمور است . رجوع به حبط ج 2 ص 163 و 170 شود.
خلفای بنی عباس . [ خ ُ ل َ ی ِ ب ع َب ْ با ] (اِخ ) خلفای بنی عباس . رجوع به آل عباس در این لغت نامه شود.
عباس آباد حجازی . [ ع َب ْ با دِ ح ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان فراهان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک . واقع در 15هزارگزی شمال باختری فر...
عباس آباد زواره . [ع َب ْ با دِ زَ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان . واقع در 19هزارگزی شمال خاوری اردستان و 5 هزارگ...
عباس آباد زیگان . [ ع َب ْ با دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیگان بخش فهرج شهرستان بم . واقع در 35هزارگزی جنوب خاوری فهرج و سه هزارگزی شما...
عباس آباد پایین . [ ع َب ْ با دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان . واقع در27 هزارگزی جنوب باختری ابهر و 24 هزارگزی ر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.